جزله
لغت نامه دهخدا
جزلة. [ ج ِ ل َ ] ( ع اِ ) پاره ای بزرگ از خرما. ( منتهی الارب )( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از شرح قاموس ). پاره ای بزرگ از خرما و جز آن. || پاره. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). حصه و پاره و قطعه. ( ناظم الاطباء ). پاره. یقال : ضرب الصید فجزله جزلتین. ( از ذیل اقرب الموارد ). جِزل. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به جزل شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
جزله[ج ِ ل ِ ] به معنی قطعه یا پاره ای از پیه ( دُمبه ) گوسفند که بر روی آتش تفت داده شده و روغن آن خارج شده است.