جزره

لغت نامه دهخدا

( جزرة ) جزرة. [ ج َ رَ ] ( ع اِ ) پاره ای از مال. ( منتهی الارب ).

جزرة. [ ج َ زَ رَ ] ( ع اِ ) یکی جَزور بمعنی گوسفند کشتنی. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). || گوسفند فربه. ( از مهذب الاسماء نسخه خطی ) ( دهار ). یکی جَزَر بمعنی گوسفند فربه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || یکی از جَزَر بمعنی آداک. یعنی یک جزیره. || یکی از جَزَر و جِزَر بمعنی گزر. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). رجوع به جزر شود.

جزرة. [ ج ُ رَ ] ( اِخ ) وادیی است میان کوفه و فید. ( از منتهی الارب ) ( از متن اللغة ) ( معجم البلدان ).

جزرة. [ج ُ رَ] ( اِخ ) موضعی است به یمامه. ( منتهی الارب ) ( از متن اللغة ) ( معجم البلدان ). و ابن حبیب گوید: جزره از اراضی کَریّة از بلاد یمامه است. ( از معجم البلدان ) :
فیالعبید حلفة ان خیرکم
بجزرة بین الوعستین مقیم
رجعتم و لم تربع علیه رکابکم
کأنکم لم تفجعوا بعظیم.
متمم بن نویرة ( از معجم البلدان ).

جزرة. [ ج ُ رَ ] ( اِخ ) سکری گوید:آبی است ازآن ِ بنی کعب بن عنبر. وی این موضوع را در شرح ابیات زیر که از جریر است بیان کرده :
یا اهل جزرة لا علم فینفعکم
او تنتهون فینجی الخائف الحذر
یا اهل جزرة انی قد نصبت لکم
بالمنجنیق و لما یرسل الحجر.
جریر ( از معجم البلدان ).

جزرة. [ ج َ زَ رَ ] ( اِخ ) لقب صالح حافظبن محمد است. ( منتهی الارب ). صالح بن محمدبن عمروبن حبیب اسدی ، مکنی به ابوعلی. از ائمه اهل حدیث است. وی بسال 210 هَ. ق. در کوفه بدنیا آمد و در بغداد سکونت گزید و به شام و مصر و خراسان در طلب حدیث مسافرت کرد و در عراق و خراسان در عصر وی کسی در حدیث حافظتر ازو نبود. و در سال 266 هَ. ق. در بخارا مستقر شد و بسال 293 هَ. ق. در همانجا درگذشت. وی صدوق و امین ولی اهل مزاح بود و بدانجهت که در احادیث تصحیف میکرد به جزره ملقب شد. ( از اعلام زرکلی ).

فرهنگ فارسی

لقب صالح حافظ بن محمد است . صالح بن محمد بن عمرو بن حبیب اسدی مکنی به ابو علی از ائمه اهل حدیث است .

پیشنهاد کاربران

بپرس