جزائز

لغت نامه دهخدا

جزائز. [ ج َ ءِ ] ( ع اِ ) ج ِ جُزازَة، بمعنی آنچه بیفتد از ریزه چرم و کاغذ و جز آن. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). در متن اللغة آمده که : جُزازَة؛ واحد از جَزاز و جِزاز بمعنی ریزه چرم و کاغذ و جز آن. ( از متن اللغة ). و رجوع به جزازة شود.

فرهنگ فارسی

جمع جزازه بمعنی آنچه بیفتد از ریزه چرم و کاغذ و جز آن در متن اللغه آمده که : جزاز واحد از جزاز بمعنی ریزه چرم و کاغذ و جز آن .

پیشنهاد کاربران

بپرس