جزائری

/jazA~eri/

لغت نامه دهخدا

جزائری. [ ج َ ءِ ] ( ص نسبی ) منسوب به جزائر. رجوع به جزائر و جزایر شود.

جزائری. [ ج َ ءِ ] ( اِ ) پاسبانان سلطنت. ( از ناظم الاطباء ).

جزائری. [ ج َ ءِ ] ( اِخ ) احمدبن اسماعیل شیعی که مجاور نجف اشرف بود و بسال 1150 هَ. ق. درگذشت. او راست : 1 - آیات الاحکام. 2 - رسالة فی الارتداد. 3 - رسالة فی کیفیة اقامةالمسافرین فی البلدان.4 - شرح التهذیب. ( از اسماء المؤلفین ج 1 ص 172 ).

جزائری. [ ج َ ءِ ] ( اِخ ) احمدبن عبداﷲ زواوی. وی مردی فاضل و پیرو مذهب مالکی و از قبیله زواوه بود و در الجزائر اقامت داشت. او راست : «اللامیة» در علم کلام که امام سنوسی آن را شرح کرده است. ( از اعلام زرکلی ).

جزائری.[ ج َ ءِ ] ( اِخ ) احمدبن محیی الدین بن مصطفی حسنی اغریسی. وی برادر امیر عبدالقادر جزائری و مردی بافضل بود. در قیطنه از نواحی وهران الجزائر بدنیا آمد و در همانجا به تحصیل پرداخت ، و بسال 1273 هَ. ق. به دمشق رفت و از علمای آنجا دانش آموخت و رغبتی به تصوف پیدا کرد. او را کتاب تاریخی است که در شرح احوال برادر خود امیر عبدالقادر جزائری نوشته است. وی به سال 1320 هَ. ق. در دمشق درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).

جزائری. [ ج َ ءِ ] ( اِخ ) امیرعبدالقادربن محیی الدین بن مصطفی حسینی. سلسله نسب وی به علی بن ابیطالب میرسد. او در قیطنه از قرای ایالت وهران الجزائر بدنیا آمد، و نزد پدر خود به تحصیل پرداخت و قرآن مجید از بر کرد و در پانزده سالگی برای تکمیل تحصیلات به وهران رهسپار شد، و فقه و فلسفه وحدیث و علم نجوم را فراگرفت و بسال 1241 هَ. ق. باپدر خود بزیارت خانه خدا رفت و در مسیر خویش مصر ودمشق و بغداد را دیدن کرد و به وطن بازگشت و چون درسال 1246 هَ. ق. 1843/ م. الجزائر به اشغال فرانسویها درآمد، مردم آنجا با وی برای مبارزه با فرانسویها بیعت کردند و متجاوز از 15 سال با فرانسویها جنگید و چون کاری از پیش نبرد، تحت شرایطی با آن دولت صلح کرد و از الجزایر تبعید شد و تعهد کرد که به آنجا بازنگردد، و از طرف دولت فرانسه مبلغی بعنوان مقرری ماهانه به او پرداخت می شد و در سال 1271 هَ. ق. در دمشق سکونت گزید و بسال 1300 هَ. ق. در همانجا درگذشت. او راست : 1 - ذکری العاقل فی تنبیه الغافل. این رساله را به خواهش بعض دوستان خود در پاریس تألیف کرد و در همانجا به فرانسه ترجمه و طبع شد و موضوع آن علوم و اخلاق است. 2 - دیوان شعر. 3 - الصافنات الجیاد. در صفات و محاسن اسب. 4 - المواقف در تصوف. 5 - وشاح الکتائب و زینةالجیش الغالب. 6 - نزهة الخاطر فی قریض الامیر عبدالقادر. ( از معجم المطبوعات ) ( از الاعلام زرکلی ). صاحب اسماءالمؤلفین نسب وی را بتفصیل تر بدین صورت آورده است : امیر ناصرالدین عبدالقادربن محیی الدین بن مصطفی بن محمدبن مختاربن عبدالقادر حسینی. و تولد وی را بسال 1222 هَ. ق. ضبط کرده و تألیفات دیگری را بشرح زیر به وی نسبت داده است : 1 - المقراض الحاد لقطع لسان الطاعن فی دین الاسلام من اهل الباطل والالحاد. 2 - تعلیقاتی بر حاشیه جدش عبدالقادر درعلم کلام. ( از اسماء المؤلفین و آثار ج 1 ص 605 ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

یا جزائرلی محمد نورالدین حسینی اوراست : کشف الاسرار المخفیه فی ضمن الابیات الرمزه .

پیشنهاد کاربران

بپرس