جزائر

/jazA~er/

برابر پارسی: آبخوست

لغت نامه دهخدا

جزائر. [ ج َ ءِ ] ( ع اِ ) ج ِ جزیره. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). رجوع به جزیره شود. || جج ِ جَزور، بمعنی مطلق شتر یا ناقه ای که نحر شده باشد. ( از اقرب الموارد ). || نام سلاح جنگ و آن بندوقی کلان باشد. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). و رجوع به جزایر شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع جزیره آبخست ها جزیره ها.

پیشنهاد کاربران

بپرس