[ویکی الکتاب] معنی
جَزَاءُ: پاداش
معنی
نُجَازِی: مجازات نمی کنیم(کلمه جزاء به معنای بی نیازی و کفایت است واصطلاحاً به عنوان پاداش متناسب باعمل)
معنی
جَازٍ: بی نیاز کننده - کفایت کننده (کلمه جزاء به معنای بی نیازی و کفایت است )
معنی
جَزَیْتُهُمُ: به آنان جزاء دادم ( در سوره مبارکه مؤمنون آیه شریفه111 :حتماً می دهم)
معنی
وِفَاقاً: موافق (در عبارت "جَزَاءً وِفَاقاً" کلمه وفاقا مصدری است که به معنای اسم فاعل به کار برده شده است ومعنای آیه این است که ایشان جزا داده میشوند جزایی موافق با اعمالی که کردند)
معنی
کَانَ: بود (اگر در ترکیب با فعل ماضی دیگری به کار رود زمان فعل دوم را ماضی بعید می کندمانند"جَزَاءً لِّمَن کَانَ کُفِرَ "و اگر در ترکیب با فعل مضارع دیگری به کار رود زمان فعل دوم را ماضی استمراری می کندمانند"أَوَلَوْ کَانَ ﭐلشَّیْطَانُ یَدْعُوهُمْ ")
ریشه کلمه:
جزی (۱۱۸ بار)
مکافات. (قاموس) ایضاً در قاموس هست: چون ما بعدش «باء و علی» آید به معنی مکافات و مجازات است و چون «عن» باشد به معنی قضا واداء باشد «جزی عنه: قضی» و بدون آنها به معنی کفایت است «جزی الشیء:کفی». راغب آن را در اصل بی نیازی و کفایت گفته و گوید: پاداش را جزاء گویند چون از حیث مقابله و برابری در آن کفایت هست. در مجمع البیان فرموده: جزاء و مکافات و مقابله نظائر هماند به هر حال پاداش و کیفر را جزاء گوئیم زیرا مقابل عمل است و از جهت برابری کفایت میکند در اینجا لازم است به چند نکته توجّه کنیم: الف- در قرآن مجید جزاءِ هم در پاداش و هم در کیفر و عذاب هر دو آمده است مثل و مثل و نحو ، . ب- جاهائیکه در قرآن مجید بعد از فعل جزی کلمه «عن» آمده ممکن است آن را به معنی کفایت گرفت چنانکه راغب معتقد است و ممکن است معنای آن ادا کردن باشد چنانکه در قاموس گفته، در مجمع نیز از بعضی نقل شده است علی هذا در آیه ممکن است بگوئیم معنی آنست: بترسید از روزی که کسی از کسی از هیچ چیز کفایت نمیکند یا کسی از کسی چیزی نمیدهد. ج- در بعضی از آیات جزاءِ خود عمل ذکر شده است مثل امروز به کسی ستمی نمیشود و جزاء داده نمیشود مگر آنچه را که میکردید امروز اعتذار نجوئید فقط آنچه را میکردید جزاءِ داده میشوید همچنین است آیه 90 نمل و 39 صافات و غیره. این آیات راجع به تجسّم عمل است و قرآن کریم در این باره صحت دارد به گمان نگارنده آیاتی که نظیر هستند با آیات فوق تفاوت ندارند زیرا عمل روز قیامت در قالب دیگری تحویل انسان داده خواهد شد لذا میشود گفت: این مثل آنست و یا این آن است. د- راغب در مفردات گفته: فعل جزی از باب مفاعله در قرآن بکار نرفته است. ولی برخلاف گفته او یک جا در قرآن فعل مفاعله هست ولی به نظر میآید که «نجازی» در اینجا بینالاثنین نیست بلکه به معنی تکثیر و شدّت مجازات است. هـ- جزیه که از اهل کتاب گرفته میشود از مادّه جزی است علّت این تسمیه به عقیده راغب آن است که در حفظ خون و احترام اهل کتاب، به آن اکتفا میشود، طبرسی فرموده: مجازات است در مقابل پایداری در کفر... بجنگید با آنانکه به خدا و روز حشر ایمان نمیآورند... از کسانیکه به آنها کتاب داده شده تا جزیه را با دست خود بدهند در حالیکه به حکومت اسلام خاضعاند. جزیه مالیاتی است که از اهل ذمّه با در نظر گرفتن توانا و ناتوان بودن آنها، گرفته میشود و در مقابل از حمایت قانون برخوردار میشوند و مانند یک فرد مسلم در پناه اسلام، آزاد زندگی میکنند و آن مثل زکوة و خراج و مالیات و غیره است که از مسلمانان گرفته میشود. در این حکم اجحاف و ظلمی نیست هر دولت برای اداره مملکت از وصول مالیات ناگزیر است در اسلام آنچه از اهل کتاب دریافت میشود به نام جزیه و آنچه از مسلمین اخذ میگردد به نام زکوة و غیره خوانده شده، راجع به تفصیل بحث به کتاب سیری در اسلام تألیف نگارنده فصل اهل کتاب رجوع شود. و جزا چنانکه گفته شد درباره پاداش و کیفر هر دو به کار رفته است ولی «اجر» تنها در پاداش استعمال گردیده «لَهُم اَجرُهُم عِندَ رَبِّهِم» در این باره به «اجر» رجوع شود.
[ویکی فقه] جزاء (ابهام زدایی). جزاء ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • جزا، جزای عمل بد انسان و دارای کاربرد در
فقه اسلامی• جزاء (جمله شرطی)، به معنی نتیجه و جزء دوم در جمله شرطی• جزاء (نذر)، معنای مقابل
شرط در باب نذر
...
[ویکی فقه] جزاء (جمله شرطی). جزا به معنی نتیجه و جزء دوم در جمله شرطی است.
جزا یا تالی ، جزئی از جمله شرطی است که بعد از شرط آمده و بر سر آن " فا " ی نتیجه در می آید، مانند : " فقصّر " در جمله شرطی: " اذا خفی الجدران فقصر ؛ در مسافرت ، زمانی که دیوارهای شهر از دید ، پنهان می گردد ، نمازت را شکسته بخوان " .
[ویکی فقه] جزاء (نذر). جزاء در فقه در سه معنا به کار رفته است. و در معنای مقابل شرط در باب
نذر به کار رفته است.
جزاء معناهایی همچون مقابل شرط،
کفاره و مکافات عمل را در بردارد.
جزای نذر
جزای نذر (متعلّق نذر) باید عبادتی از عبادات، مانند حج، روزه، نماز، قربانی، و
صدقه باشد.