Der Teil und das Ganze با تلفظ دِر تایل اوند داس گانتزه به زبان آلمانی عنوان کتابی است از وِرنِر هایزنبرگ یکی از بنیانگذاران مکانیک کوانتمی و کاشف اصل عدم قطعیت.
محتوای این کیهان یا جهان به عنوان کل مساوی با جمع ساده اجزای آن نمی باشد بلکه بسیار بزرگتر از اجتماع اجزاء، چرا ؟ زیرا محتوای این کیهان یا جهان دارای هفت سامان یا نظام کلی کوانتمی در قالب هفت عالم یا دنیا به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه و هرآنچه که بین آنهاست، می باشد که در حال حاضر ( از اولین لحظه وقوع مهبانگ و انبساط نطفه داغ کیهانی تاکنون و در آینده تا آخرین لحظه انقباض مجدد و تبدیل شدن دوباره به نطفه داغ ) فقط یکی از آنها به فعلیت رسیده و میرسد و آنهم فقط در یکی از مدارات، مراتب یا درجات فراوان تکاملی بین دو حد دنیوی یکی نهایت نقصان و امکان اخس ( یعنی اولین زندگی دنیوی در پائین ترین حالت نشئگی طبیعی، درجه و یا پله تکاملی پس از وقوع اولین مهبانگ ) و دیگری نهایت کمال و امکان اشرف دنیوی ( یعنی آخرین زندگی دنیوی در بالاترین نشئگی، درجه، پله و یا ایستگاه تکاملی دنیوی قبل از وقوع آخرین مهبانگ و بازگشت به همان آفرینش اولیه در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین ) و شش عالم یا دنیای دیگر بصورت شش امکان بالقوه کلی در باطن خمیر مایه ساختاری آن موجود می باشند ( و نه بصورت طبقه بر طبقه بر روی آن ) و تا زمانیکه به ترتیب و نوبه خاص و ویژه خویش به فعلیت نرسند ( از طریق گردش وقوع مهبانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض ) ثابت و ساکن اند و مشمول حال تغییر و تحول و گذر زمان نمی باشند. نتیجه اینکه هرکدام از این کل های هفتگانه در نوع خود، اجتماع اجزاء یا جمع ساده اجزاء تشکیل دهنده در یک درجه تکاملی نمی باشند بلکه اجتماعِ جمع هرکدام از اجزا در مدارات، مراتب و درجات فراوان تکاملی بین دو بهشت برین متوالی.
... [مشاهده متن کامل]
مفاهیم کل و جزء هردو اسم اند، اما مفاهیم کلی و جزئی صفت اند و به شکل های تفضیلی و عالی قابل بیان ؛ مثل کلی تر و کلی ترین یا جزئی تر و جزئی ترین. آیا همچنین می توان گفت : کل تر ، کل ترین ؛ جزء تر، جزء ترین ؟ پاسخ : میتوان گفت، اما مهم اینست که آیا چنین گفتنی ها حقیقت دارند یا نه ؟
نفسِ تصور : تصور، نفس ندارد بلکه مثل اندیشه، فکر، خیال و وهم یکی از تولیدات، محصولات و یا نتایج فعل و انفعالات قوای ادراکی فهم و عقل بر روی داده های حواس پنجگانه می باشد در تفسیر واقعیت برای نفس مجرد یعنی من. نفس مجرد یا من ( نه روح، نه روان، نه جان و نه چیز دیگری ) بطور مستقیم و بدون واسطه از پشت دریچه های حواس پنجگانه در تماس با بیرون و از طریق خیره شدن به محتوای خاطرات و تاثیرات امیال غریزی در تماس با درون نمی باشد بلکه بطور غیر مستقیم و با واسطه یعنی به کمک قوای ادراکی فهم و عقل.
نتیجه کلی اینکه نفس مجرد مُبرا یا پاک و منزه از هرنوع گناه و خطا می باشد.
محتوای این کیهان یا جهان به عنوان کل مساوی با جمع ساده اجزای آن نمی باشد بلکه بسیار بزرگتر از اجتماع اجزاء، چرا ؟ زیرا محتوای این کیهان یا جهان دارای هفت سامان یا نظام کلی کوانتمی در قالب هفت عالم یا دنیا به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه و هرآنچه که بین آنهاست، می باشد که در حال حاضر ( از اولین لحظه وقوع مهبانگ و انبساط نطفه داغ کیهانی تاکنون و در آینده تا آخرین لحظه انقباض مجدد و تبدیل شدن دوباره به نطفه داغ ) فقط یکی از آنها به فعلیت رسیده و میرسد و آنهم فقط در یکی از مدارات، مراتب یا درجات فراوان تکاملی بین دو حد دنیوی یکی نهایت نقصان و امکان اخس ( یعنی اولین زندگی دنیوی در پائین ترین حالت نشئگی طبیعی، درجه و یا پله تکاملی پس از وقوع اولین مهبانگ ) و دیگری نهایت کمال و امکان اشرف دنیوی ( یعنی آخرین زندگی دنیوی در بالاترین نشئگی، درجه، پله و یا ایستگاه تکاملی دنیوی قبل از وقوع آخرین مهبانگ و بازگشت به همان آفرینش اولیه در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین ) و شش عالم یا دنیای دیگر بصورت شش امکان بالقوه کلی در باطن خمیر مایه ساختاری آن موجود می باشند ( و نه بصورت طبقه بر طبقه بر روی آن ) و تا زمانیکه به ترتیب و نوبه خاص و ویژه خویش به فعلیت نرسند ( از طریق گردش وقوع مهبانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض ) ثابت و ساکن اند و مشمول حال تغییر و تحول و گذر زمان نمی باشند. نتیجه اینکه هرکدام از این کل های هفتگانه در نوع خود، اجتماع اجزاء یا جمع ساده اجزاء تشکیل دهنده در یک درجه تکاملی نمی باشند بلکه اجتماعِ جمع هرکدام از اجزا در مدارات، مراتب و درجات فراوان تکاملی بین دو بهشت برین متوالی.
... [مشاهده متن کامل]
مفاهیم کل و جزء هردو اسم اند، اما مفاهیم کلی و جزئی صفت اند و به شکل های تفضیلی و عالی قابل بیان ؛ مثل کلی تر و کلی ترین یا جزئی تر و جزئی ترین. آیا همچنین می توان گفت : کل تر ، کل ترین ؛ جزء تر، جزء ترین ؟ پاسخ : میتوان گفت، اما مهم اینست که آیا چنین گفتنی ها حقیقت دارند یا نه ؟
نفسِ تصور : تصور، نفس ندارد بلکه مثل اندیشه، فکر، خیال و وهم یکی از تولیدات، محصولات و یا نتایج فعل و انفعالات قوای ادراکی فهم و عقل بر روی داده های حواس پنجگانه می باشد در تفسیر واقعیت برای نفس مجرد یعنی من. نفس مجرد یا من ( نه روح، نه روان، نه جان و نه چیز دیگری ) بطور مستقیم و بدون واسطه از پشت دریچه های حواس پنجگانه در تماس با بیرون و از طریق خیره شدن به محتوای خاطرات و تاثیرات امیال غریزی در تماس با درون نمی باشد بلکه بطور غیر مستقیم و با واسطه یعنی به کمک قوای ادراکی فهم و عقل.
نتیجه کلی اینکه نفس مجرد مُبرا یا پاک و منزه از هرنوع گناه و خطا می باشد.