جزء لایتجزی
لغت نامه دهخدا
دانشنامه آزاد فارسی
جُزءِ لایَتَجَزّی
جُزءِ لایَتَجَزّی (یا: جزء لایتجزاء) اصطلاحی فلسفی، اشاره به یک به یکِ اجزای تجزیه ناپذیر، چه متناهی و چه نامتناهی، که ماده را یا مرکب از آن یا تقسیم پذیر بدان دانند. دموکریتوس (= ذیمقراطیس) فیلسوف یونانی، جهان را تشکیل-یافته از مجموع ذراتی غیرقابل تقسیم می دانست و نظریه وی به نام نظریة اصحاب ذره و جزء مشهور شد. در طول اندیشة فلسفی از یونان باستان تا فلسفة اسلامی، قرائت ها و نظریات گوناگونی در این باب پرداخته شد که عمدة این نظریات عبارت بود از: ۱. چگونگی تشکل این ذرات بنابر قبول وجود این اجزاء؛ ۲. اثبات یا نفی این اجزاء. فلاسفه و متکلمان اسلامی، در قبول این نظریه دو قرائت کلی عرضه داشته اند: الف: در یک جسم، ذرات تقسیم نشدنی معتبر است و درنتیجه جزء تجزیه ناپذیر (جوهر فرد) موجود است. ب: در یک جسم، ذرات نامتناهی وجود دارد و این عدم متناهی به معنی قبول اصل جزء لایتجزا بوده است؛ حال این عدم متناهی یا بالقوه است یا بالفعل. به عبارت دیگر، اگر هر ذره ای در جسم، بنا بر ادلة ابطال جزءلایتجزا تقسیم پذیر باشد، اگرچه در ذهن و وهم تقسیم یابد، درنتیجه در یک جسم ذرات نامتناهی معتبر است. فلاسفه جهت ابطال جزء لایتجزا، براهین گوناگونی را بیان کرده اند، همچون برهان فروپاشی سنگ آسیاب، نفی دایره، برهان قطع و برهان تناسب.
جُزءِ لایَتَجَزّی (یا: جزء لایتجزاء) اصطلاحی فلسفی، اشاره به یک به یکِ اجزای تجزیه ناپذیر، چه متناهی و چه نامتناهی، که ماده را یا مرکب از آن یا تقسیم پذیر بدان دانند. دموکریتوس (= ذیمقراطیس) فیلسوف یونانی، جهان را تشکیل-یافته از مجموع ذراتی غیرقابل تقسیم می دانست و نظریه وی به نام نظریة اصحاب ذره و جزء مشهور شد. در طول اندیشة فلسفی از یونان باستان تا فلسفة اسلامی، قرائت ها و نظریات گوناگونی در این باب پرداخته شد که عمدة این نظریات عبارت بود از: ۱. چگونگی تشکل این ذرات بنابر قبول وجود این اجزاء؛ ۲. اثبات یا نفی این اجزاء. فلاسفه و متکلمان اسلامی، در قبول این نظریه دو قرائت کلی عرضه داشته اند: الف: در یک جسم، ذرات تقسیم نشدنی معتبر است و درنتیجه جزء تجزیه ناپذیر (جوهر فرد) موجود است. ب: در یک جسم، ذرات نامتناهی وجود دارد و این عدم متناهی به معنی قبول اصل جزء لایتجزا بوده است؛ حال این عدم متناهی یا بالقوه است یا بالفعل. به عبارت دیگر، اگر هر ذره ای در جسم، بنا بر ادلة ابطال جزءلایتجزا تقسیم پذیر باشد، اگرچه در ذهن و وهم تقسیم یابد، درنتیجه در یک جسم ذرات نامتناهی معتبر است. فلاسفه جهت ابطال جزء لایتجزا، براهین گوناگونی را بیان کرده اند، همچون برهان فروپاشی سنگ آسیاب، نفی دایره، برهان قطع و برهان تناسب.
wikijoo: جزء_لایتجزی
مترادف ها
اتم، هسته، ذره تجزیه ناپذیر، جوهر فرد، جزء لایتجزی، کوچکترین ذره
جزء لایتجزی، مقید
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
نگرش از بخش ناپذیر به دریافت وپنداشت برش پذیر و شکنندگی پذیر نیست بلکه دیدگاه آن است که ساختمان ماده مانند ساختمان بنشین مردم است که از خاک و گچ و آهن و آجر و قیر و سیم و لوله و شیشه و سرامیک و چوب و آب
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
و تختلیک ( موزاییک ) و ایزوگام و سیمان و . . . . . ساخته شده است و همایش اینها همهء ساختمان را به دست می دهند و اگر بخواهند ساختمان را برای باز سازی برمانند همان پاره ها را یکی به یکی جدا می نمایند و دیگ پارگی و شکستگی نیست بلکه همایش را با جدایش مصالح ساختمان دور از ام نهاده و جدا می گذارند که دیگر به همین مصالح نامبرده پرکنش و پرش می یابد و شناسه میگردد. نه اینکه آنها دیگر نمی کنند و آهن بُرش نمی یابد و موزائیک خرد نمی شود و مانند آن.
التجزوء:بَخشا.
جازم:استوار.
اجتماع:گروهش.
الاجماع: همه.
جلاله القدر:شکوه مند. شکوه مند.
مانند نیرومند.
الجزیی المفرد:پارهء تَک.
جازم:استوار.
اجتماع:گروهش.
الاجماع: همه.
جلاله القدر:شکوه مند. شکوه مند.
مانند نیرومند.
الجزیی المفرد:پارهء تَک.
اجزاء لاتتجزاء:بخشهای بخش ناپذیر#بخشهای نابخش پذیر
پاره های پاره ناپذیر#پاره های ناپاره پذیر.
پاره های پاره ناپذیر#پاره های ناپاره پذیر.