جزء قران

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] جزء قرآن. جزء، نوعی تقسیم بندی قرآن کریم که مسلمانان برای تسهیل قرائت و حفظ قرآن ابداع کرده اند، و نیز نام گونه ای از آثار حدیثی است.
به جز دو تقسیمِ آیه و سوره ، که در خود قرآن به آنها اشاره شده، مشهورترین تقسیمات ابداعی مسلمانان برای قرآن ، جزء، حزب ، رُبع و رکوع است . در برخی قرآن ها و کتاب های علوم قرآنی ، تقسیمات دیگری (نظیر وِرد، ثُمن ، مَنزِل ، قیراط و نَقْزَه ) نیز وجود دارد که چندان مشهور نیستند. تقسیم بندی قرآن در زمان پیامبر پاره ای از روایات تاریخی ، حاکی از آن است که در دوران پیامبر اکرم ، قرآن به بخشهایی تقسیم شده بود. در این تقسیم بندی ، که برحسب سوره ها صورت گرفته ، قرآن هفت حزب بوده است : حزب اول سه سوره ، شامل سوره های بقره ، آل عمران و نساء؛ حزب دوم پنج سوره ، شامل سوره های مائده ، اَنعام ، اَعراف ، اَنفال و توبه ؛ حزب سوم هفت سوره ، شامل سوره های یونس ، هود، یوسف ، رعد، ابراهیم ، حِجْر و نحل ؛ حزب چهارم نه سوره ، شامل سوره های اِسراء، کهف ، مریم ، طه، انبیاء، حج ، مؤمنون ، نور و فرقان ؛ حزب پنجم یازده سوره ، شامل سوره های شعراء، نمل ، قَصص ، عنکبوت ، روم ، لقمان ، سجده ، احزاب ، سبأ، فاطر و یس ؛ حزب ششم سیزده سوره ، شامل سوره های صافات ، ص، زمر، غافر، فُصِّلت ، شوری ، زُخرُف ، دُخان ، جاثیه ، اَحقاف ، محمد، فتح و حُجُرات ؛ و حزب هفتم (حزب مفصَّل )، از سوره ق تا آخر قرآن ، البته طبق برخی روایات شیعی ، حزب مفصّل ۶۷ یا ۶۸ سوره آخر قرآن را شامل می شده است . تقسیم بندی فردی ظاهراً در آن زمان هر مسلمانی ، به فراخور حال خود، برای تلاوت یا حفظ روزانه قرآن از تقسیم بندی خاصی استفاده می کرده است . این تقسیم بندیها فردی بوده و به احتمال زیاد یکسان نبوده است. مثلاً، از امام جعفر صادق علیه السلام نقل شده که مصحف ایشان چهارده جزء داشته است . تقسیم بندی بر اساس تعداد حروف در سده اول هجری ، در دوره حجاج بن یوسف (متوفی ۹۵)، قرآن بر اساس تعداد حروفش به دو، سه ، چهار و هفت بخش تقسیم شد. پس از حجاج ، دیگران به پیروی از شیوه او در تقسیم قرآن ، تقسیمات دو، سه ، چهار، پنج ، شش ، هفت ، هشت ، نه و ده جزئی قرآن را ابداع کردند. ابن جوزی تقسیمات جزئی تری را هم ذکر کرده است . هدف اصلی از تقسیم بندی قرآن ظاهراً غرض اصلی از همه این تقسیمات ، تعیین مقداری از قرآن بوده که یک مسلمان باید روزانه قرائت کند. ابن ندیم نام برخی کتابهایی را که در قرنهای دوم و سوم هجری در این باره تألیف شده ، آورده است . بعدها برای سهولت بیشتر، قاریان و حافظان تقسیم سی جزئی قرآن را به کار بستند. این تقسیم بنا بر قول ابن المنادی (متوفی ۳۳۶) مبتنی بر تعداد حروف بوده ولی بعداً مردم تقسیم بندی شصت گانه را بر مبنای کلمات ابداع کردند. تقسیمات دیگری هم که از این تقسیم بندی شصت گانه نشئت گرفته مبتنی بر تعداد کلمات است. در همگی این تقسیمات از واژه جزء استفاده شده است . انواعی از تقسیم بندی قرآن ← جزء ←← معنای لغوی و اصطلاحی جزء جزء در لغت به معنای بخش و بعض است و در اصطلاح علوم قرآنی به بخش معینی از قرآن اطلاق می شود. ←← معنای جزء در گذشته در گذشته ، اصطلاحهای جزء و حزب و ورد به یک معنا به کار می رفته است . ←← معنای کنونی جزء در روزگار ما، قرآن را به سی قسمت تقسیم می کنند و به هر قسمت جزء می گویند. ←← دلیل نامساوی بودن اندازه جزءها اندازه جزءها با یکدیگر مساوی نیست ، چه این تقسیم بندی بر اساس شماره کلمات صورت گرفته است . سخاوی تقسیم قرآن را به سی جزء، در اصل مأخوذ از تقسیم شصت جزئی قرآن و مبتنی بر تعداد کلمات دانسته و گفته که همین امر موجب تفاوتهایی در اندازه جزءها شده است . ←← منشاء تقسیم بندی سی جزئی قرآن منشأ این تقسیم بندی سی گانه به درستی معلوم نیست . کهن ترین تقسیم بندی سی جزئی ، به درخواست منصور عباسی، و به دست ابوعثمان عمرو بن عُبَید (متوفی ۱۴۴) صورت گرفت . این تقسیم در اصل ۳۶۰ بخشی بوده و هر دوازده بخش آن یک جزء محسوب می شود. سزگین کتابی با نام اجزاء ثلاث مائة و ستون را به وی نسبت داده که شاهدی بر این امر است . چون این تقسیم بندی با تقسیم بندی سی جزئی کنونی مطابق است ــ جز در هفت مورد که اندک اختلافی دارد به نظر می رسد که تقسیم بندی سی جزئی فعلی همان تقسیم بندی سی گانه زمان منصور باشد. ← حزب ←← معنای لغوی و اصطلاحی حزب حزب در لغت به معنای طایفه ، دسته و گروه است و در اصطلاح علوم قرآنی به بخش معینی از قرآن اطلاق می شود. ←← اندازه حزب اندازه حزب نیز همواره یکسان نبوده است . ←← منشاء تقسیم شصت حزبی از جمله این تقسیمات ، تقسیم شصت حزبی است که زمان دقیق پیدایش آن معلوم نیست ، ولی نشانه گذاری تقسیم شصت حزبی در حواشی قرآنِ ابن بَوّاب (متوفی ۴۱۳) دیده می شود. اگر این نشانه گذاری از خود ابن بوّاب باشد، این نتیجه به دست می آید که در زمان کتابت این قرآن (سال ۳۹۸ یا ۳۹۹)، تقسیم شصت حزبی در منطقه عراق (محل کتابت این قرآن ) رواج داشته است . بر اساس این تقسیم ، هریک از اجزای سی گانه قرآن به دو حزب تقسیم می شود. تقسیم هر جزء به دو حزب ، امروزه نیز در بسیاری از کشورهای اسلامی رایج است. سخاوی تقسیم شصت حزبی را از قول ابوعمرودانی (متوفی ۴۴۴) و او نیز از تعدادی از شیوخ و استادانش نقل کرده و آغاز و انجام هریک از این احزاب را از قول ابوعمرودانی مشخص کرده است. ←← منشاء ۱۲۰ حزبی گرچه تقسیم هر جزء به چهار حزب ، یعنی تقسیم ۱۲۰ حزبی ، در جمال القراءِ سخاوی آمده ، اما پیشینه دقیق آن معلوم نیست . در واقع ، در تقسیمِ هر جزء به چهار حزب ، هر حزب نصف حزب در تقسیم شصت گانه است . به گفته سخاوی، تقسیم ۱۲۰ حزبی قرآن برای قاریان مساجد صورت گرفته ، اما روشن نیست که قاریان مساجد در دوره سخاوی یا پیش از او چگونه و در چه زمانی قرآن را تلاوت می کرده اند یا چه روشی در این کار داشته اند که موجب پدیدآمدن این تقسیم جدید شده است . امروزه نیز تقسیم هر جزء به چهار حزب متداول است . ← ربع ←← معنای لغوی و اصطلاحی ربع رُبع در لغت به معنای ۴/۱ است و در اصطلاح علوم قرآنی به ۴/۱ حزب (در تقسیمات شصت حزبی نه ۱۲۰ حزبی ) اطلاق می شود. ←← منشاء تقسیم بندی ربعی بر اساس قول سخاوی، ابوالقاسم شاطبی (متوفی ۵۹۰) برای کسانی که می خواستند قرائات را فرا گیرند این روش را به کار می برد و هر قسمت از شصت قسمت (یعنی هر حزب ) را در چهار روز تعلیم می داد. بنا بر سخن سخاوی، این تقسیم بندی پس از شاطبی نیز باقی ماند و مردم زمان سخاوی هم آن را معمول می داشتند. بدین گونه تقسیم هر حزب به چهار رُبع به تدریج متداول شد و حتی مقری و فقیه مالکی ، علی بن محمد نوری صَفاقُسی (متوفی ۱۱۱۸)، کتاب مشهور خود ( غَیثُ النَفْعِ فی القِراءات السَّبْع ) را بر اساس همین ربعها تقسیم کرد، به این ترتیب که احکام قرائات قرآن را از آغاز تا پایان قرآن ، به صورت رُبع به رُبع ذکر نمود. قرآنهایی که امروزه بر اساس تقسیم شصت حزبی و ۲۴۰ ربعی چاپ می شوند از تقسیم بندی کتابهایی چون غیث النفع ، ناظمة الزهر فی اعداد آیات السور اثر شاطبی و شرح آن از موسی بن جارالله ترکستانی (متوفی ۱۳۶۹)، تحقیق البیان فی عدّآی القرآن اثر محمد متولی (متوفی ۱۳۱۳)، و ارشاد القراء و الکاتبین فی عدّ آی القرآن از رضوان بن محمد مُخَلَّلاتی (متوفی ۱۳۱۱) سرمشق می گیرند. البته سخاوی در کتاب خود، ضمن تعیین ربعهای هریک از حزبها، قرآن را به چهار قسمت تقسیم کرده و هر قسمت را یک ربع نامیده که با اصطلاح یاد شده متفاوت است . این روش امروزه در قرآنهای متداول در کشورهایی نظیر تونس و مراکش کاربرد دارد. ← رکوع ←← معنای لغوی و اصطلاحی رکوع رکوع در لغت به معنای خم شدن است و در اصطلاح ، نوعی تقسیم قرآن است که با علامت اختصاری «ع » مشخص می شود. ←← تفاوت رکوع با دیگر تقسیمات تفاوت رکوع با دیگر تقسیمات ، در این است که در آن مضمون آیات قرآن ملاک قرار می گیرد، نه تعداد حروف و کلمات . ←← تاریخچه تداول این روش این تقسیم بندی در سرزمینهای شرقی اسلامی ، نظیر عراق و ایران و خاصه هند و پاکستان ، رایج است ولی در قرآنهای متداول در بخشهای غربی جهان اسلام (شمال آفریقا) دیده نمی شود. سخاوی به رکوع هیچ اشاره ای نکرده و همین امر، این گمان را تقویت می کند که این تقسیم بندی در قرن هفتم در مصر و شام (محل زندگی سخاوی ) تداول نداشته است . ←← وجه تسمیه وجه تسمیه آن کاملاً روشن نیست . بنا بر مشهور، این نوع تقسیم بندی از آن رو رکوع نامیده شده است که ــ بنا بر فقه اهل سنت و قول غیرمشهوری نزد شیعه نمازگزار بعد از تلاوت سوره حمد، چند آیه ای را که نسبتاً مضمونِ واحدی دارند، تلاوت می کند و به رکوع می رود. هرچند واژه رکوع این توجیه را تأیید می کند، دلیل معتبری برای صحت آن وجود ندارد. ←← مراد از رکوع علی محمد ضباع (متوفی ۱۳۷۶)، در خاتمه قرآنی که زیرنظر او به چاپ رسیده ، مراد از رکوع را مقدار روزانه ای از آیات قرآن دانسته است برای کسی که بخواهد قرآن را در دو سال حفظ کند؛ یعنی ، حدود ۷۳۰ رکوع . اما بر اساس قرآنهای چاپ هند، که در آنها رکوعهای قرآن مشخص شده ، تعداد این رکوعها ۵۵۸ عدد است ؛ همچنین در قرآن طبع تهران به سال ۱۲۷۴ تعداد رکوعها ۵۸۴ عدد مشخص شده است ؛ بنابراین، در صحت گفته ضباع تردید هست . ←← علامت رکوع در قرآن علامت رکوع در قرآن های شبه قاره هند با سه عدد ( به صورت ستون عمودی) همراه است . مثلاً، در آخر سوره بقره ، عدد بالایی شماره مسلسل رکوع در سوره ، عدد وسطی تعداد آیات رکوع و عدد پایینی شماره مسلسل رکوع را در جزء مورد نظر نشان می دهد. بدین ترتیب ، آیه ای که این علامت و این سه عدد در آخر آن قرار گرفته ، انتهای چهلمین رکوع سوره بقره است و این رکوع دارای سه آیه است و جزئی که این آیه در آن قرار دارد، هشتمین رکوع محسوب می شود. در آخر سوره حمد نیز این علامت دیده می شود، زیرا آخر سوره حمد انتهای یک رکوع است ؛ یعنی ، این سوره یک رکوع دارد و این رکوع خود هفت آیه دارد و چون در قرآنهای چاپ شبه قاره هند، جزء اول با سوره بقره شروع می شود نه با سوره حمد، این سوره در هیچ جزئی از اجزای سی گانه نیست و به همین دلیل ، عدد صفر زیر «ع » قرار گرفته است . ← ثمن ←← معنای ثمن ثُمن در لغت به معنای ۸/۱ است و در تقسیمات قرآن ، به ۸/۱ حزب (در تقسیم شصت حزبی ) اطلاق می شود. ←← منشاء تقسیم بندی این تقسیم بندی در قرآنهای رایج در سرزمینهای غرب جهان اسلام (کشورهای شمال آفریقا) متداول است . ← منزل ←← معنای منزل مَنْزِل در لغت به معنای محل فرود و استراحت است . ←← منشاء این تقسیم بندی در قرآنهای چاپ هند و پاکستان متداول است . و به نظر می رسد که همان تقسیم بندی هفت حزبی دوره پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله وسلم باشد. ← ورد ←← معنای ورد وِرد در لغت به معنای بر سر آب رفتن است و در اصطلاح علوم قرآنی ، بخشی از قرآن و هم معنای حزب و جزء است. ←← اندازه ورد این واژه بارها در حاشیه کتاب نثرُالمرجان فی رسمِ نظم القرآن (حیدرآباد ۱۲۹۲) نوشته اَرْکاتی ذکر شده است و باتوجه به تقسیم بندی این کتاب ، معلوم می شود که ورد در واقع ۱۲/۱ جزء است . ←← تعداد ورد در قرآن برطبق این تقسیم ، قرآن ۳۶۰ وِرد دارد که ظاهراً همان تقسیم ۳۶۰ بخشی عمرو بن عبید در زمان منصور است . ←← منشاء احتمالاً این تقسیم بندی در قدیم در شبه قاره هند رواج داشته است ، چه ارکاتی خود از آن خطه است . ← قیراط ←← معنای قیراط قیراط در لغت به معنای ۲۰ /۱ یــا ۲۴/۱ دینار است و در اصطلاح ، به ۲۴/۱ قرآن اطـلاق می شـده اسـت . برطبق سخن سخاوی ، ابوعمرودانی بر مبنای این تقسیم بندی قرآن را نزد استاد خود، فارس بن احمد، قرائت کرده و سخاوی آغاز و انجام هریک از قیراطها را آورده است . ← نقزه ← معنای نقزه نَقْزَه در لغت به معنای پریدن است . ←← تعداد نقزه در قرآن بر اساس این تقسیم ، هر نقزه دارای سه حزب است ؛ بنا بر این ، قرآن بیست نقزه دارد. ←← منشاء این کلمه در قرآنهای خطی لیبی موجود است و تا امروز در این کشور کاربرد دارد، ولی چون لفظ آن در قرآن نیامده ، در مصحف چاپی درج نشده است . سخاوی نیز به این تقسیم بندی ، بدون ذکر واژه نقزه ، اشاره کرده است . جزء در اصطلاح حدیث جزء (جمع آن : اجزاء) به گونه ای از کتابهای حدیثی گفته می شود که غالباً حجم کمی دارد. این کتابها یا شامل روایاتی است که از راوی واحدی (از صحابه ، تابعین و غیر از آنان ) نقل شده است . یا اسناد مختلف یک حدیث در آن بررسی می شود. بر این اساس ، می توان گفت که بین اجزای حدیثی و کتب مُسنَد (مَسانید) رابطه عموم و خصوصِ مِن وجه وجود دارد، زیرا بنا بر تعریف ، مسانید کتابهایی هستند که در آنها فقط روایات صحابه ، به ترتیب الفبایی نامِ ایشان یا سابقه آنان در اسلام ، در بخشهایی مجزا آمده است ، بنابراین هر کدام از این بخشها به تنهایی جزئی است که از روایات یک صحابی فراهم آمده و هر مسند نیز شامل مجموعه ای از این اجزاست . از میان اجزای نوع اول اینها ذکر شده اند: جزء ابن جُرَیج (ریاض ۱۴۱۲)، جزءٌ فیه حدیث سفیان بن عُیینَة (عربستان ۱۴۰۷) و جزءٌ فیه ثلاثة و ثلاثون حدیثاً من حدیث ابی القاسم عبداللّه بن محمد البَغَوی (متوفی ۳۱۷؛دمام ۱۴۰۷). از اجزای نوع دوم نیز اینها را می توان ذکر کرد: جزءٌ فی طرق حدیث « لاتسبّوا اصحابی » تألیف ابن حَجَر عَسقَلانی (بیروت ۱۴۰۸)، و جزءٌ فیه طرق حدیث « ان لِلّه تسعة و تسعین اسماً » تألیف ابونُعَیم اصفهانی (مدینه ۱۴۱۳). برخی از جزءهای حدیثی شامل روایاتی هستند که از راویان مختلف ، در باره موضوع خاصی نقل شده اند، مانند جزءٌ فی اتباع السنّة و اجتناب البِدَع تألیف محمد بن عبدالواحد مَقدسی (متوفی ۶۴۳؛دمام ۱۴۰۹)، جزءٌ فی صلاة الضُحی تألیف عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی (کویت ۱۴۰۷) و جزءُ القراءة خلف الامام تألیف احمد بن حسین بیهقی (متوفی ۴۵۸). برخی مجموعه های حدیثی نیز، به سبب ویژگیهایی در سند یا متن یا تعداد روایاتشان ، عناوین خاصی دارند و در شمار کتب اجزا قرار می گیرند، همچون «اربعونیات » (شامل چهل حدیث به همراه شرح آنها)، «ثلاثیات » (که در سند روایاتشان بین مؤلف تا معصوم سه راوی فاصله است )، «فوائد» (مشتمل بر احادیث مختلفی در ابواب متنوع همراه با رعایت برخی نکات سندی و متنی ) و «احادیث عددیه ». باتوجه به این تعاریف ، به نظر می رسد که این گونه کتابها را از آن رو جزء نامیده اند که در واقع جزئی (بخشی ) از کتابهای جامع حدیث هستند، زیرا کتبِ جامع ، احادیث بسیاری دارند که به حسب موضوع دسته بندی شده اند و در هر باب از آنها نیز طرق مختلف یک روایت ، دست کم بر اساس طرق روایی مؤلف جامع ، آمده است . از این گذشته ، در روایات این کتب ویژگیهای سندی و متنی یاد شده نیز هست که پس از استخراج از کتاب جامع با نام دیگری می توان از آنها یاد کرد. آقابزرگ طهرانی ، بنا بر تتبعی که در کتب اصلی رجال شیعه نموده ، آثار حدیثی راویان شیعی را ــ که از آنها با عناوینی چون «اصل »، «کتاب » و «کتاب النوادر» یاد شده نیز از اجزای حدیثی دانسته است، گرچه نام برخی دیگر از آثار حدیثی مؤلفان شیعی را، که با عنوان «جزء» در منابع قدیم فهرست شده اند، نیز آورده است . بنا بر نظر عتر تألیف جزءِ حدیثی توانایی علمی مؤلف را نشان می دهد، زیرا پرداختن به موضوعی جزئی به احاطه و ژرف نگری همه جانبه نیاز دارد. فهرست منابع • علاوه بر قرآن . • عبدالله بن سلیمان ابن ابی داوود، کتاب المصاحف ، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵. • ابن جوزی ، فنون الافنان فی عیون علوم القرآن، چاپ حسن ضیاءالدین عتر، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۷. • ابن حنبل ، مسند احمد بن حنبل ، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲. • ابن ماجه ، سنن ابن ماجه ، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی ، قاهره ۱۳۷۳/۱۹۵۴ چاپ افست بیروت . • ابن منظور، لسان العرب. • ابراهیم ابیاری ، الموسوعة القرآنیه، قاهره ۱۴۰۵/ ۱۹۸۴. • محمد غوث بن ناصرالدین محمد ارکاتی ، نثرالمرجان فی رسم نظم القرآن ، ج ۱، حیدرآباد دکن ۱۳۳۲. • محمد بن بهادر زرکشی ، البرهان فی علوم القرآن، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم ، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸. • علی بن محمد سخاوی ، جمال القرّاء و کمال الاقراء، چاپ عبدالکریم زبیدی ، بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۳. • محمد بن مسعود عیاشی ، کتاب التفسیر، چاپ هاشم رسولی محلاتی ، قم ۱۳۸۰ـ۱۳۸۱، چاپ افست تهران . • القرآن الکریم ، به خط مصطفی نظیف ، زیر نظر علی محمد ضباع ، مصر ۱۳۵۴/۱۹۳۵. • کلینی، اصول کافی. • کاظم مدیرشانه چی ، «قرآنهای چاپی »، مشکوة ، ش ۲، (بهار ۱۳۶۲). • مصحف الجماهیریه بروایة الامام قالون و الرسم العثمانی علی ما اختاره الحافظ ابوعمرو الدانی، به خط ابوبکر ساسی مغربی ، طرابلس ۱۳۹۰/۱۹۸۰. • الموسوعة الفقهیه، ج ۳، کویت : وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة ، ۱۴۰۷/۱۹۸۶. • محمدحسن بن باقر نجفی ، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام ، ج ۹، چاپ عباس قوچانی ، بیروت ۱۹۸۱. • علی بن محمد نوری صفاقسی ، غیث النفع فی القراءات السبع ویلیه مختصر بلوغ الامنیة، چاپ محمد عبدالقادر شاهین ، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۹. • محمد صباغ ، الحدیث النبوی : مصطلحه ، بلاغته ، کتبه، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷. • محمود طحان ، اصول التخریج و دراسة الاسانید، ریاض ۱۴۱۲/۱۹۹۱. • نورالدین عتر، منهج النقد فی علوم الحدیث، دمشق ۱۴۰۱/۱۹۸۱. • محیی الدین عطیه ، صلاح الدین حفنی ، و محمدخیر رمضان یوسف ، دلیل مؤلفات الحدیث الشریف المطبوعة القدیمة و الحدیثة، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۵. • محمد بن جعفر کتانی ، الرسالة المستطرفة لبیان مشهور کتب السنة المشرفه، کراچی ۱۳۷۹/۱۹۶۰. • محمدرضا مامقانی ، مستدرکات مقباس الهدایة فی علم الدرایة، در عبداللّه مامقانی ، مقباس الهدایة فی علم الدرایة، ج ۵ ۶، قم ۱۴۱۳. • کاظم مدیرشانه چی، علم الحدیث ، قم ۱۳۶۲ ش .

پیشنهاد کاربران

بپرس