جریدن

لغت نامه دهخدا

جریدن. [ ج َ دَ ] ( مص ) الاصطلاق ؛ دندان بهم جریدن اشتر. ( تاج المصادر بیهقی ).

جریدن. [ ج ِ دَ ] ( مص ) در تداول عامه ، پاره شدن بدرازا. جر خوردن. دریدن بدرازا. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

در تداول عامه پاره شدن بدرازا جر خوردن دریدن بدرازا .

پیشنهاد کاربران

در گویش یزدی ( جُریدن ) تکان خوردن
در گویش مردم شهرستان زرند ( جِریدن ) تکان خوردن

بپرس