جریحه

/jarihe/

مترادف جریحه: جراحت، جرح، خستگی، زخم

برابر پارسی: زخم، ریش، آسیب

معنی انگلیسی:
wound

فرهنگ فارسی

جراحت، زخم
( اسم ) جراحت خستگی زخم .
اعجوبه و این لغت مولد است یا خستگی . ماخوذ از تازی که معمولا در فارسی آنرا بمعنی زخم و جراحت استعمال کنند .

فرهنگ معین

(جَ حِ ) [ ع . ] (اِ. ) زخم .

فرهنگ عمید

جراحت، زخم.

مترادف ها

wound (اسم)
خستگی، ضرر، زخم، جراحت، جریحه

فارسی به عربی

جرح

پیشنهاد کاربران

بپرس