[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۶۴(بار)
روان شدن. جریان حقّا برای آنهاست بهشت هائیکه نهرها زیر آنها جاری و روان است . در قرآن کریم این کلمه فقط در جریان آب به کار نرفته بلکه درجریان و راه رفتن کشتیها و حرکت باد و آفتاب و ماه و ستارگان نیز استعمال شده است مثل و آیاتی نظیر علی الظاهر شامل آفتاب و ماه و ستارگان و غیره است . در اینجا لازم است درباره چند آیه سخن گفت: الف: . ممکن است بگوئیم: باء در «بِهِمْ» برای تعدیه است یعنی است یعنی کشتیها آنها را روان کردند، ولی به قاموس و صحاح نگاهکردم «جری» با باء متعدی نشده است لذا باید گفت باء در اینجا به معنای «مع» است و فلک به معنی کشتی است و به مفرد و جمع اطلاق میشود، در اینجا جمع مقصود است زیرا فعل آن «جَرَیْنَ» آمده معنی آیه چنین است: تا چون در کشتیها شدید و کشتیها با آنها بوسیله باد مطبوعی روان شدند. همچنین است باء در آیه و اگر باء را تعدی بگیریم جریان کشتی از آیه باید به عنایت و ملازمه استفاده شود. ب: ، راجع به این دو آیه به «بحر» رجوع شود که گفتهایم این دو آیه به جریانهای دریاها از قبیل گلف استریم تطبیق میشود نه به کشتیها که گفتهاند . ج: چون آب طغیان کرد ما شما را در جاری شونده حمل کردیم تا آن را برای شما یاد آوری قرار دهیم و تا تذکره را گوش حافظ پند در خود نگهدارد. مقصود از این جاریه چیست؟ ارباب تفسیر آن را کشتی نوح گفتهاند، نا گفته نماند ما قبل دو آیه فوق درباره هلاکت عاد و ثمود و قوم فرعون و قوم لوط است و ما بعد آنها مطلقاً درباره قیامت و ویران شدن عالم و اهل رحمت و عذاب است به نظر میاید غرض از ذکر این دو آیه درمیان هلاکتهای دنیا و آخرت تذکّر این نکته است که اهل ایمان در امان اند همانطور که در طوفان نوح مؤمنان نجات یافتند اهل ایمان از هلاکت دنیا و آخرت در نجات خواهند بود و تیرهای قهر خدای را فقط کفّار و معاندین هدف اند و شاید «لِنَجْعَلَها لَکُمْ تَذْکِرَةً»این مطلب را بیشتر تقویّت نماید و اگر اهل ایمان و یا بعضی از آنها را بلائی از بین ببرد برای آنها هلاکت نیست بلکه کفّاره گناه و یا ترفیع مقام است د: . قسم به پاشندگان پاشیدن بخصوصی. پس قسم به بر دارندگان بارسنگی. پسقسم به جاری شوندگان که به آسانی روان اند. پس قسم به تقسیم کنندگان امر. آنچه وعده داده میشود راست است و جزا واقع شدنی است . مقصود از جاریات و غیره در این آیات چیست؟ به نظر میآید که مراد از این چهار اسم فاعل، بادها باشند و چون ابر عبارت است از هوای مرطوب، اگر بگوئیم ابرها. بادها هستند باز صحیح است . درباره بادهای مهاجر که از اقیانوسها به سوی خشکیها میوزند و هزاران کیلومتر راه میپیمایند آقای مهندس بازرگان در کتاب باد و باران در قرآن میگوید: بادهای مهاجر از حدبههای اقیانوس اطلس یا اقیانوس کبیر (و همچنین در مدیترانه و دریاهای بزرگ) آنجا که ستونهای بزرگ هوا از طبقات جوّ به زمین میریزند، سر چشمه گرفته در ابتدا یک حرکت فرفرهای و پراکنده شونده به اطراف دارند، یس از به راه افتادن حامل بخار آب فراوانی میگردند که همان ابرهاست، آنگاه با وقار و سنگینی سمتی را درپیش میگیرند و به آسانی روان میگردند چون به کنار دریاها و یا به قارّهها رسیدند با بادهای سردیکه از قطبین میوزند ملاقات میکنند از بادهای قطبین سردی میگیرند و آنگاه با رطوبت و سردی که دارند به مزارع و جنگلها و شهرها تقسیم میشوند و آنچه را قرار و قسمت است تقسیم میکنند (باد و باران در قرآن با کمی تغییر و حذف). پس بادها هستند که در اثر اختلاف حرارت خورشید، خود را از وسط اقیانوسها میپاشند «وَالذّاریاتِ ذَرْواً» و چون روان شدند رطوبت و بخار آب را با خود بر میدارند و سنگین میشوند «فَالْحاملاتِ وِقْراً»سپس در طول هزاران کیلومتر با آرامی و آسانی بسیر خود ادامه میدهند «فَالجاریاتِ یُسْراً» و آنگاه در قارّهها و خشکیها تقسیم شده به رحمت و خسارت مبدّل میشوند و بهرهها را قسمت میکنند «فَالمُقْسِماتِ اَمْراً» قابل دقت است که بعد از والذاریات، سه صیغه دیگر همه با فاء آمکده است یعنی این چهار امر پشت سر هم و نتیجه همدیگراند . نظیر این آیات، آیات اوّل سوره مرسلات و نازعات است. ارتباط این چهار قسم با مقسم به که «اِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ وَ اِنَّ الدّینَ لَواقِعٌ» باشد شاید آن است : همانطور که تولید بادها از محلّی شروع شده و تدریجاً بالاخره به نتیجهای میانجامد جریان دنیا و این زندگی نیز در آخ بروز جزا و پاداش میانجامد وقوع جزاء نتیجه حرکت ابرهاست. اگر بگوئیم ملائکه با این بادها باهم اند و مشیّت خدا را روان میکنند اشکالی ندارد ولی نمیشود گفت از این فاعلها که با الف و تاء جمع بسته شده ملائک مراد است زیرا جمعی که با الف و تاء یا برای مؤنث حقیقی است مثل مؤمنات و یا صفت مذکّر غیر عاقل است مثل مرفوعات و منصوبات. ملائکه به صراحت قرآن مؤنث نیستند و آنانکه ملائکه را دختران خدا میدانند در قرآن تکذیب شدهاند و خدا ملائکه را با جمع مذکّر اولواالعقل ذکر کرده . وایضاً ملائکه عاقل و ذی شعوراند پس مراد بادها، ابرها و یا چیزهاد دیگر است. درکتاب آغاز و انجام جهان ص 87 به بعد ذاریات حاملات جاریات و مقسّمات را به اتمها و الکترونها و پروتونها و نوترونها حمل کرده و در این باره بیان عالی دارد، تطبیق ایشان با مقسم به که وقوع قیامت باشد بسیار مناسب است طالبین به آنجا رجوع کنند. ه: . این آیه در «خنس» خواهد آمد انشاءاللّه . و: مجری و مرسی مصدر میمی اند از لازم و متعدی (صحاح) ظاهراً در آیه معنای لازم مراد است یعنی: گفت به کشتی سوار شوید جریان و ایستادن آن به مدد و یاری خداست. مجراها و مرسیها، مبتدء و بسم اللّه خبر آن است .
روان شدن. جریان حقّا برای آنهاست بهشت هائیکه نهرها زیر آنها جاری و روان است . در قرآن کریم این کلمه فقط در جریان آب به کار نرفته بلکه درجریان و راه رفتن کشتیها و حرکت باد و آفتاب و ماه و ستارگان نیز استعمال شده است مثل و آیاتی نظیر علی الظاهر شامل آفتاب و ماه و ستارگان و غیره است . در اینجا لازم است درباره چند آیه سخن گفت: الف: . ممکن است بگوئیم: باء در «بِهِمْ» برای تعدیه است یعنی است یعنی کشتیها آنها را روان کردند، ولی به قاموس و صحاح نگاهکردم «جری» با باء متعدی نشده است لذا باید گفت باء در اینجا به معنای «مع» است و فلک به معنی کشتی است و به مفرد و جمع اطلاق میشود، در اینجا جمع مقصود است زیرا فعل آن «جَرَیْنَ» آمده معنی آیه چنین است: تا چون در کشتیها شدید و کشتیها با آنها بوسیله باد مطبوعی روان شدند. همچنین است باء در آیه و اگر باء را تعدی بگیریم جریان کشتی از آیه باید به عنایت و ملازمه استفاده شود. ب: ، راجع به این دو آیه به «بحر» رجوع شود که گفتهایم این دو آیه به جریانهای دریاها از قبیل گلف استریم تطبیق میشود نه به کشتیها که گفتهاند . ج: چون آب طغیان کرد ما شما را در جاری شونده حمل کردیم تا آن را برای شما یاد آوری قرار دهیم و تا تذکره را گوش حافظ پند در خود نگهدارد. مقصود از این جاریه چیست؟ ارباب تفسیر آن را کشتی نوح گفتهاند، نا گفته نماند ما قبل دو آیه فوق درباره هلاکت عاد و ثمود و قوم فرعون و قوم لوط است و ما بعد آنها مطلقاً درباره قیامت و ویران شدن عالم و اهل رحمت و عذاب است به نظر میاید غرض از ذکر این دو آیه درمیان هلاکتهای دنیا و آخرت تذکّر این نکته است که اهل ایمان در امان اند همانطور که در طوفان نوح مؤمنان نجات یافتند اهل ایمان از هلاکت دنیا و آخرت در نجات خواهند بود و تیرهای قهر خدای را فقط کفّار و معاندین هدف اند و شاید «لِنَجْعَلَها لَکُمْ تَذْکِرَةً»این مطلب را بیشتر تقویّت نماید و اگر اهل ایمان و یا بعضی از آنها را بلائی از بین ببرد برای آنها هلاکت نیست بلکه کفّاره گناه و یا ترفیع مقام است د: . قسم به پاشندگان پاشیدن بخصوصی. پس قسم به بر دارندگان بارسنگی. پسقسم به جاری شوندگان که به آسانی روان اند. پس قسم به تقسیم کنندگان امر. آنچه وعده داده میشود راست است و جزا واقع شدنی است . مقصود از جاریات و غیره در این آیات چیست؟ به نظر میآید که مراد از این چهار اسم فاعل، بادها باشند و چون ابر عبارت است از هوای مرطوب، اگر بگوئیم ابرها. بادها هستند باز صحیح است . درباره بادهای مهاجر که از اقیانوسها به سوی خشکیها میوزند و هزاران کیلومتر راه میپیمایند آقای مهندس بازرگان در کتاب باد و باران در قرآن میگوید: بادهای مهاجر از حدبههای اقیانوس اطلس یا اقیانوس کبیر (و همچنین در مدیترانه و دریاهای بزرگ) آنجا که ستونهای بزرگ هوا از طبقات جوّ به زمین میریزند، سر چشمه گرفته در ابتدا یک حرکت فرفرهای و پراکنده شونده به اطراف دارند، یس از به راه افتادن حامل بخار آب فراوانی میگردند که همان ابرهاست، آنگاه با وقار و سنگینی سمتی را درپیش میگیرند و به آسانی روان میگردند چون به کنار دریاها و یا به قارّهها رسیدند با بادهای سردیکه از قطبین میوزند ملاقات میکنند از بادهای قطبین سردی میگیرند و آنگاه با رطوبت و سردی که دارند به مزارع و جنگلها و شهرها تقسیم میشوند و آنچه را قرار و قسمت است تقسیم میکنند (باد و باران در قرآن با کمی تغییر و حذف). پس بادها هستند که در اثر اختلاف حرارت خورشید، خود را از وسط اقیانوسها میپاشند «وَالذّاریاتِ ذَرْواً» و چون روان شدند رطوبت و بخار آب را با خود بر میدارند و سنگین میشوند «فَالْحاملاتِ وِقْراً»سپس در طول هزاران کیلومتر با آرامی و آسانی بسیر خود ادامه میدهند «فَالجاریاتِ یُسْراً» و آنگاه در قارّهها و خشکیها تقسیم شده به رحمت و خسارت مبدّل میشوند و بهرهها را قسمت میکنند «فَالمُقْسِماتِ اَمْراً» قابل دقت است که بعد از والذاریات، سه صیغه دیگر همه با فاء آمکده است یعنی این چهار امر پشت سر هم و نتیجه همدیگراند . نظیر این آیات، آیات اوّل سوره مرسلات و نازعات است. ارتباط این چهار قسم با مقسم به که «اِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ وَ اِنَّ الدّینَ لَواقِعٌ» باشد شاید آن است : همانطور که تولید بادها از محلّی شروع شده و تدریجاً بالاخره به نتیجهای میانجامد جریان دنیا و این زندگی نیز در آخ بروز جزا و پاداش میانجامد وقوع جزاء نتیجه حرکت ابرهاست. اگر بگوئیم ملائکه با این بادها باهم اند و مشیّت خدا را روان میکنند اشکالی ندارد ولی نمیشود گفت از این فاعلها که با الف و تاء جمع بسته شده ملائک مراد است زیرا جمعی که با الف و تاء یا برای مؤنث حقیقی است مثل مؤمنات و یا صفت مذکّر غیر عاقل است مثل مرفوعات و منصوبات. ملائکه به صراحت قرآن مؤنث نیستند و آنانکه ملائکه را دختران خدا میدانند در قرآن تکذیب شدهاند و خدا ملائکه را با جمع مذکّر اولواالعقل ذکر کرده . وایضاً ملائکه عاقل و ذی شعوراند پس مراد بادها، ابرها و یا چیزهاد دیگر است. درکتاب آغاز و انجام جهان ص 87 به بعد ذاریات حاملات جاریات و مقسّمات را به اتمها و الکترونها و پروتونها و نوترونها حمل کرده و در این باره بیان عالی دارد، تطبیق ایشان با مقسم به که وقوع قیامت باشد بسیار مناسب است طالبین به آنجا رجوع کنند. ه: . این آیه در «خنس» خواهد آمد انشاءاللّه . و: مجری و مرسی مصدر میمی اند از لازم و متعدی (صحاح) ظاهراً در آیه معنای لازم مراد است یعنی: گفت به کشتی سوار شوید جریان و ایستادن آن به مدد و یاری خداست. مجراها و مرسیها، مبتدء و بسم اللّه خبر آن است .
wikialkb: ریشه_جرى