جروندکان

لغت نامه دهخدا

جروندکان. [ ] ( اِخ ) از طسوج جبل. ( تاریخ قم ص 118 ).

جروندکان. [ ] ( اِخ ) جروند فارس آن را بنا کرده است و بدین دیه رزهااند و کوشکی حصین و کاریزی. و این دیه بر ده سهم نهاده اند و در قدیم آن را قلعه نبوده است در این اواخر بنا کرده اند. و راوی گوید دخل این دیه هزار هزار دینار بوده است بواسطه معموری و پاکی و زیادی زمین و ریع آن. ( تاریخ قم ص 68 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس