جرندق
لغت نامه دهخدا
جرندق. [ ج َ رَ دَ ] ( اِخ ) شاعری است همدانی. ( منتهی الارب ).
جرندق. [ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان قاقازان از بخش ضیأآباد شهرستان قزوین. این ده در سیزده هزارگزی شمال ضیأآباد و پنجهزارگزی راه شوسه قرار دارد و محلی کوهستانی و معتدل است و 1008 تن سکنه شیعی مذهب دارد که به ترکی و لهجه کردی و کمی فارسی صحبت میکنند. آب آن از قنات و در بهار از رودخانه تأمین میشود و محصول آن غلات دیمی ، انگور، قیسی ، بادام و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی جاجیم و جوراب بافی و راه آن مالرو است و از طریق حسین آباد میتوان ماشین برد. کردهای آنجا از طایفه کاکاوند هستند و تغییر مکان نمیدهند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید