جرمزه

لغت نامه دهخدا

( جرمزة ) جرمزة. [ ج َ م ُ زَ ] ( اِ ) به معنی سفر و مسافرت باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آراء ناصری ). صحراگردی ، بیابان نوردی ( یادداشت مؤلف ). از برساخته های دساتیر است. ( از حاشیه برهان چ معین ).

جرمزة. [ ج َ م َ زَ ] ( ع مص ) منقبض و گرفته شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || فراهم گردیدن بعضی چیزی بسوی بعض. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || گرد آمدن بجایی. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). || سپس پا رفتن. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). عقب عقب رفتن. || گریختن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || خطا کردن در جواب. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس