( جرفسة ) جرفسة. [ ج َ ف َ س َ ] ( ع مص ) بر زمین افکندن کسی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بر زمین افکندن. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). || تمام گرفتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || از بیخ بر کندن. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). || بحرص تمام خوردن. ( از منتهی الارب ) ( از متن اللغة ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || استوار کردن. ( از متن اللغة ) ( از ذیل اقرب الموارد ). استوار و سخت ببستن : جرفسه ؛ ای شد وثاقه ؛ ای قعطرته. ( از متن اللغة ) ( از ذیل اقرب الموارد ).