جرعاء مالک

لغت نامه دهخدا

جرعاء مالک. [ ج َ ءُ ل ِ ] ( اِخ ) حفصی گوید: موضعی است به دهناء نزدیک حزوی. و ابوزیاد گوید: نام ریگ زاری است. ( از معجم البلدان ) :
و مااستجلب العینین الا منازل
بجمهور حزوی او بجرعاء مالک
اَرَبّت رویا کل دلویة بها
و کل سماکی ملث المبارک.
ذوالرمة ( از معجم البلدان ).
مررنا علی حیی قضاعة غدوة
و قد اخذوا فی الزفن و الزفیان
فقلت لها ما بال زفنکم کذا
لعرس یری ذا الزّفن ام لختان
فقالوا الا انا وجدنا لنا ابا
فقلت لِیَهْنیکم بای مکان
فقالوا وجدناه بجرعاء مالک
فقلت اذا ما امکم بحصان.
شاعری از طایفه مضر ( از معجم البلدان ).

پیشنهاد کاربران

بپرس