جردان
لغت نامه دهخدا
جردان. [ ج ِ ] ( ع اِ ) ج ِ جُرَد. ( یادداشت مؤلف ).
جردان. [ ج ُ ] ( اِخ ) وادیی است میان عمقین.( منتهی الارب ). وادیی است بین عمقین. ( متن اللغة ).
جردان. [ ج َ ] ( اِخ ) شهری است نزدیک زابلستان میانه غزنه و کابل. ( از معجم البلدان ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید