جرجاوی
لغت نامه دهخدا
جرجاوی. [ ] ( اِخ ) عبدالمنعم. او راست :شرح شواهد ابن عقیل. رجوع به معجم المطبوعات شود.
جرجاوی. [ ] ( اِخ ) محمدبن حسن مصری. وی قاضی بود و او راست : الاسنة الفعالة فی اکباد من انکر علی الاستاذ. این کتاب شرحی است بر اشعار شیخ احمدبن شرقاوی. ( از معجم المطبوعات ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید