جرج

/jorj/

لغت نامه دهخدا

جرج. [ ج َ رَ ] ( ع مص ) جنبان گردیدن انگشتری در انگشت بجهت فراخی. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || قلق واضطراب پیدا کردن. ( از متن اللغة ). || رفتن در زمین درشت یا میانه راه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رفتن مرد در جرج. ( زمین سنگناک یا میانه راه ). ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) زمین درشت سنگناک. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( متن اللغة ). زمین درشت. ( از اقرب الموارد ). || جاده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). جواد الطرق. ( متن اللغة ). || میانه راه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

جرج. [ ج َ رِ ] ( ع ص ) بی آرام و جنبنده. ( آنندراج ). مضطرب و جنبان. ( از متن اللغة ): وشاح جرج ؛ حمیل جنبان و فراخ. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

جرج. [ ج ُ ] ( ع اِ ) ج ِ جُرجَة، به معنی خرجینه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || ظرفی است از ظرفهای زنان. ( لسان از ذیل اقرب الموارد ). ظرفی است از ظرفهای زنان و آن کیسه ای است از چرم همانند خرجین که بالای آن تنگ و پایین آن وسیع است و توشه را در آن قرار دهند. ( از متن اللغة ). جُرجَة. ( متن اللغة ).

جرج. [ ج َ ] ( ع مص ) چریدن شتر مرتع را. ( از ذیل اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ).

جرج. [ ج ُ ] ( اِخ ) شهری است به فارس. ( منتهی الارب ) ( از متن اللغة ) ( ناظم الاطباء ). شهری است از نواحی فارس. ( از معجم البلدان ) ( مرآت البلدان ج 4 ص 218 ).

جرج. [ ج َ ] ( اِخ ) نام جد محمد فقیه بن سعید اندلسی است. ( از منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

نام چند تن از پادشاهان انگلستان : جرج اول . لوئی پادشاه بریتانیا و ایرلند ( ۱۷۲۷ - ۱۷۱۴ م . ) یا جرج دوم . اگوستوس پادشاه بریتانیا و ایرلند ( ۱۷۶٠ -۱۷۲۷ م ) یا جرج سوم . ویلیام فریدریک پادشاه بریتانیا و ایرلند ( ۱۸۲٠ - ۱۷۶٠ م . ) یا جرج چهارم . اگوستوس فریدریک پادشاه بریتانیا و ایرلند ( ۱۸۳٠ - ۱۸۲٠ م . ) یا جرج پنجم . فریدریک ارنست آلبرت پسر ادوارد هفتم پادشاه بریتانیا و ایرلند شمالی و امپراتور هند ( ۱۹۳۶ - ۱۸۶۵ م . ) وی بسال ۱۹۱۷سلسله خود را (( ویندسور ) ) نامید . یا جرج ششم . آلبرت فریدریک آرثور پادشاه بریتانیا و ایرلند شمالی ( ۵۲ - ۱۹۳۶ م. ) و امپراتور هند ( ۴۸ - ۱۹۳۶ م . ) پسر جرج پنجم . وی از سلطنت مستعفی شد و برادر او بنام ادوارد هشتم بتخت سلطنت جلوس کرد .
نام جد محمد فقیه بن سعید اندلسی است

فارسی به عربی

عوق

پیشنهاد کاربران

بپرس