جربیاء

لغت نامه دهخدا

جربیاء. [ ج ِ ] ( ع اِ ) باد شمال یا سردی آن یا بادی که میان باد جنوب و صبا یا باد نکبا که میان شمال و دبور وزد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). باد که میان باد شمال ودبور جهد. ( مهذب الاسماء ). شمال سرد. ( اقرب الموارد ). و عبارت «سئلت ابنة الخس مااشدّ البرد فقالت شمال جربیاء تحت غب سماء» به همین معنی است. ( از اقرب الموارد ). || مرد ضعیف. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || نام زمین هفتم چنانکه عربیاء نام آسمان هفتم است. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس