جرایم. [ ج َ ی ِ ] ( ع اِ ) جرائم. ج ِ جریمة، به معنی گناه. ( از منتهی الارب ). رجوع به جرائم و جریمه شود : منصور چون او را بشناخت از سر جرایم معهوده او درگذشت. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 446 ).
فرهنگ فارسی
جمع جریمه ( اسم ) جمع جریمه . ۱- گناهان . ۲- تاوانها مجازاتهای نقدی .