جراندن

لغت نامه دهخدا

جراندن. [ ج ِ دَ ] ( مص ) در تداول عامه ، جرانیدن. جر دادن. درانیدن به درازا. ( یادداشت مؤلف ). پاره کردن. دریدن.

فرهنگ فارسی

در تداول عامه جرانیدن جر دادن

پیشنهاد کاربران

جراح هم خانواده واژه ی جَرْح می باشد جرح به معنی زخم است. اصلا با واژه ی جراندان و جر دادن هم معنی نیست.
آنوقت واژه جراح هم حتمن ریشه ترکی داره !!!! جر واژه ایرانی است که در زبان مردم کوچه و بازار به یادگار مانده و واژه جراح هم با واژه جر همخانواده است
جراندن از مصدر ترکی جیرماخ گرفته شده است. جیرماخ در زبان ترکی به معنی پاره کردن می باشد مثل پاره کردن پارچه به درازا و از هم باز کردن یک چیز، همچنین در زبان ترکی به معنی پاره کردن کاغذ می باشد.

بپرس