جرام

لغت نامه دهخدا

جرام. [ ج ُ ] ( ع اِ ) خرمای خشک. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). جَرام. جَریم. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || خسته خرما. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). هسته. ( از اقرب الموارد ). جُرام. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). جَریم. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).

جرام. [ ج ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ جریم ، به معنی بزرگ تن کلانسال. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( شرح قاموس ). || ( مص ) درودن بار خرما را. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از شرح قاموس ). انداختن نخل.( از اقرب الموارد ). صرام النخل. ( شرح قاموس ). جَرام. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || ( اِ ) وقت درو خرما و انگور. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). وقت خرما بریدن. ( ناظم الاطباء ) ( مهذب الاسماء ). جَرام. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).

جرام. [ ج َ ] ( ع اِ ) جُرام است در تمام معانی.( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به جُرام شود.

جرام. [ ج ُرْ را ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ جارم ، به معنی درونده و فراهم آورنده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). || ماهی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

جمع جارم بمعنی درونده و فراهم آورنده یا ماهی .

پیشنهاد کاربران

جارم . [ رِ ] ( اِخ ) شیخ عبدالفتاح بن برهان الدین ابراهیم جارم بن محمدبن احمدبن عبدالمحسن حسنی ، معروف به رشیدی بود. وی در 1240 هَ . ق . متولد شد و ابتدا نزد پدر خود به تعلم پرداخت و معقول و تفسیر را نزد او آموخت ، سپس به قاهره رفت و در الازهر به تحصیل پرداخت و از شیخ ابراهیم سقا و جز او اجازه گرفت و بسوی بلد خویش مراجعت کرد و مردم از کثرت علم و دانش بدو روی آوردند. وی مدیر دقهلیه شد و در سال 1300 هَ . ق . درگذشت . او راست : الایضاحات الجلیة فیما تصح به الدعاوی الشرعیة. این کتاب در سال 1318 هَ . ق . در مطبعة الدمیاطیة بطبع رسیده است . ( معجم المطبوعات ) .
...
[مشاهده متن کامل]

از جارم به معنی گردآور میاد

جارم . [ رِ ] ( اِخ ) شیخ عبدالفتاح بن برهان الدین ابراهیم جارم بن محمدبن احمدبن عبدالمحسن حسنی ، معروف به رشیدی بود. وی در 1240 هَ . ق . متولد شد و ابتدا نزد پدر خود به تعلم پرداخت و معقول و تفسیر را نزد او آموخت ، سپس به قاهره رفت و در الازهر به تحصیل پرداخت و از شیخ ابراهیم سقا و جز او اجازه گرفت و بسوی بلد خویش مراجعت کرد و مردم از کثرت علم و دانش بدو روی آوردند. وی مدیر دقهلیه شد و در سال 1300 هَ . ق . درگذشت . او راست : الایضاحات الجلیة فیما تصح به الدعاوی الشرعیة. این کتاب در سال 1318 هَ . ق . در مطبعة الدمیاطیة بطبع رسیده است . ( معجم المطبوعات ) .
...
[مشاهده متن کامل]

از کلمه عربی جارم میاد به معنای گردآور

جَرام :گردآورنده

بپرس