جراحت گزین. [ ج ِ ح َ گ ُ ] ( نف مرکب ) آنکه جراحت برگزیند. کسی که جراحت دار شدن را ترجیح دهد. جراحت دوست : جراحت گزین را به مرهم چکار.طالب آملی ( از آنندراج ).|| عاشقی که از تیر مژگان چشم معشوق ، ریش ریش و مجروح باشد. ( ناظم الاطباء ).