جراحت نهادن. [ ج ِ ح َ ن ِ / ن َ دَ ] ( مص مرکب ) زخم نهادن. ( آنندراج ). مجروح ساختن. زخم دار کردن : چه راحتها بود آن دم که آید در برم دلبراگر چه یارم از غمزه جراحتها نهد بر دل.بدرچاچی ( از آنندراج ).