جراجر
لغت نامه دهخدا
جراجر. [ ج ُ ج ِ ] ( ع ص ، اِ ) شتر بسیار بلندآواز. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). سخت و درشت آوازکننده از شتران. ( شرح قاموس ). || شتر بسیار آب خوار. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بسیار آب نوش. ( شرح قاموس ). || آب باآواز. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). آب آوازکننده.( شرح قاموس ). ماء جراجر؛ کثیرالجرجرة. ( از ذیل اقرب الموارد ). || جوف. ( ذیل اقرب الموارد ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید