برابر پارسی: بزه ها، گناه ها، لغزها
لغت نامه دهخدا
جرائم. [ ج َ ءِ ] ( ع اِ ) ج ِ جَریمَة. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ج ِ جریمه ؛ گناه ها و خطاها. ( آنندراج ). به معنی گناهها و خطاها و این جمع جریمه است که به معنی گناه و خطا باشد. ( غیاث اللغات ) : جرائر و جرائم برادر باخلاص تودد و ایثار تقرب متقبل شد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 392 ). چشم از عوایب زیردستان بپوشند و در افشای جرائم کهتران نکوشند. ( گلستان چ دکتر یوسفی ص 56 ). رجوع به جریمه شود.
فرهنگ فارسی
( اسم ) جمع جریمه . ۱- گناهان . ۲- تاوانها مجازاتهای نقدی .