جرائش

لغت نامه دهخدا

جرائش. [ ج ُ ءِ ] ( ع ص ) سطبر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ضخم. ( ذیل اقرب الموارد ). ستبر و درشت است. ( شرح قاموس ).

پیشنهاد کاربران

بپرس