جذو
لغت نامه دهخدا
جذو. [ ج َ ذْ وْ ] ( ع مص ) جُذُوّ، بتمام معانی. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ). رجوع به آن کلمه شود.
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۱(بار)
شعله. تکّه بزرگی از هیزم که در آن آتش هست (مجمع البیان) شاید به شما از آن خبری بیاورم یا تکّهای از آتش که گرم شوید . راغب گوید: جذوه آنست که بعد از تمام شدن شعله از هیزم باقی مانده باشد. این کلمه فقط در یک محلّ از قرآن آمده است رجوع شود به «شهاب».
شعله. تکّه بزرگی از هیزم که در آن آتش هست (مجمع البیان) شاید به شما از آن خبری بیاورم یا تکّهای از آتش که گرم شوید . راغب گوید: جذوه آنست که بعد از تمام شدن شعله از هیزم باقی مانده باشد. این کلمه فقط در یک محلّ از قرآن آمده است رجوع شود به «شهاب».
wikialkb: ریشه_جذو
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید