جذمه
لغت نامه دهخدا
جذمة. [ ج َ ذَم َ ] ( ع اِ ) پیه بالایین خرمابن و آن نفیس تر باشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). بالای دل خرما است و آن نیکوترین اوست. ( شرح قاموس ). || جای بریدگی دست. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( شرح قاموس ). جَذَمَه. ( منتهی الارب ) ( شرح قاموس ). رجوع به این کلمه شود. || خوشه های خرما که در یک قمع برآیند. ( از ذیل اقرب الموارد ).
جذمة. [ ج َ م َ ] ( ع اِ ) جای بریدگی دست. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). جای بریدن از دست است. ( شرح قاموس ). جَذَمَة. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( شرح قاموس ).
جذمة. [ ج ُ م َ ] ( ع اِمص ) بریدگی دست. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). اسم کم کردن از دست بریده است. ( شرح قاموس ) ( از اقرب الموارد ). اسم للنقص من الاجذم و هو المقطوع الید. ( اقرب الموارد ). || افتادگی سرانگشت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ): ما سمعت له جذمة؛ ابن سیده گوید: «جذمة» در اینجا به معنی کلمه است ولی ثابت نیست. ( از ذیل اقرب الموارد، از لسان ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید