جذمار

لغت نامه دهخدا

جذمار. [ ج ِ ] ( ع اِ ) پاره ای ازشاخ درخت که بر تنه مانده باشد بعد از بریدن. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). پاره ای از شاخ که بعد از بریدن شاخ بر درخت مانده باشد. ( آنندراج ). پاره ای ازشاخ درخت خرما و همچنین پاره ای از نبعه که پس از بریدن باقی ماند. ( از اقرب الموارد ). القطعة من اصل السعفة و کذلک اذا قطعت النبعة فبقیت منها قطعة. ( اقرب الموارد ). جُذمور. ( اقرب الموارد ). || اصل هر چیزی. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || اول و تازه هر چیز. ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس