جذر

/jazr/

مترادف جذر: بن، پایه، ریشه

برابر پارسی: ریشه، مَکَند

معنی انگلیسی:
square root

لغت نامه دهخدا

جذر. [ ج َ ] ( ع اِ ) بن یا بن زبان. || نره. || مقابل مد. || بن گردن. || ج ، جُذور. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || اصل هر چیزی. ( کشاف اصطلاحات الفنون ) ( ذیل اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). و منه الحدیث : «ان الامانة نزلت فی جذر قلوب الرجال ».( ذیل اقرب الموارد ). || ( اصطلاح ریاضی ) درعلم حساب ، جذر به معنی عددی که چون در نفس خودش ضرب کنند عدد دیگر حاصل آید و آنچه بعد از ضرب حاصل آیدآن را مجذور گویند. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). عددی که اگر در نفس خودش ضرب کنند لابد از این عدد عددی دیگر حاصل آید، آن عدد مضروب به نسبت این عدد حاصل جذربود. و آن عدد محصول بنسبت این عدد مضروب مجذور باشد. مثلاً چون دو را در دو ضرب کنند چهار حاصل شود، آن دو که مضروبند به نسبت این چهار ضرب باشد و آن چهاربنسبت این دو مجذور. ( از شرفنامه منیری ). آن عدد را که چون در خویشتن ضرب کردی عدد دیگر حاصل آید جذر خوانند چون هفت مر چهل و نه را. ( التفهیم ص 43 ). در اصطلاح محاسبان عددی را گویند که در نفس وی ضرب کنند. کذا فی المنتخب. و در خلاصة الحساب و شرح آن چنین آمده : عددی که در نفس خود ضرب شود در علم محاسبات جذر ودر علم مساحت ضلع و در جبر و مقابله شی نامند. و حاصل آن را مجذور و مربع و مال گویند. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). و جذر باعتبار اضافت مجذور خود دو قسم است : یکی جذر مُنطق یعنی جذر برای عدد منطق و دیگر جذر اصم یعنی جذر برای عدد اصم. ( از غیاث اللغات ) ( آنندراج ). در اصطلاح جدید چنین تعریف شده : بنابر تعریف جذر عدد A عدد a است که اگر ( a ) را در نفس خود ضرب کنیم عدد A بدست آید. ( a ) را ریشه دوم عدد A می گویند واز آنجا که منهای ( a ) اگر در منهای a ضرب شود عدد Aبدست می آید برحسب تعریف جذر عدد A عدد a است. چون اعداد به صحیح و کسری تقسیم شوند عدد ( a ) ریشه دوم A است در این تقسیمات جای نخواهند گرفت و خود قسیم علیحده ای بوجود می آورند. فیثاغورثیان که اول کسانی بودند که بقضیه عروس در هندسه پی بردند با آنکه به اصالت این قضیه دلیلهایی آوردند ولی غافل از آن بودند که اگر دو ضلع زاویه قائمه هریک مساوی عدد یک باشد وترآن مثلث اثبات عدد 2خ اصم را خواهد کرد و چون یکی از شاگردان این مکتب پی به این راز برد او را در آب غرق کردند. مسأله مهمی که در جذر اعداد بین اهل حساب ما مورد بحث است یافتن دو عددی است که مجموع مربعات آنها مربع عدد ثالثی شود یعنی یافتن Z2= Y2 + X2. در این زمینه فرما رابطه 2( b2 + a2 ) = 4a2b2 + 2( b2 - a2 ) را بدست داد و بعد از او دیگران نیز در تبیین این مقاله سعی ها کردند و مسأله بصورت zn = Yn + Xn طرح شد متاسفانه تا کنون راه حل عمومی قضیه بدست نیامده است. ولی حالات جزئی آن تا اعداد بسیار بزرگی پیدا گردیده است. ( از کتاب یک دوسه بی نهایت گاموف و هندسه عملی و علمی مهندس رضا ). || شادروان کعبه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). و فی حدیث عایشة سألته عن الجذر، قال : هوالشاذروان الفارغ من البناء حول الکعبة. ( لسان ، از اقرب الموارد ). جِذر. ( اقرب الموارد ). || اجرت مغنی و این لغت دخیل است. ( اقرب الموارد از صاحب فقه اللغه ) ( مهذب الاسماء ). || شترماده چهارساله. ( ناظم الاطباء ) ( شرفنامه منیری ). شتر چهارساله بود. ( از حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ) : بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- بن پایه ریشه . ۲- سیم جلب که بپادشاه دهند. ۳- عددی که در نفس خود ضرب شود( حاصل ضرب در مجذور گویند ) مثلا عدد سه جذر عدد نه است و عدد چهار جذر شانزده و نه و شانزده مجذور سه و چهار.یا جذر اصم. جذر هر عددی که چون آنرا مجذور فرض کنند برای آن جذر سالم پیدا نشود چنانکه عدد ده که جذر تقریبی دارد نه حقیقی .
همان جدر بدال مهمله است و آن مسرحی است در شش میلی مدینه .

فرهنگ معین

(جَ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - بن ، ریشه ، اصل . ۲ - در ریاضی عددی که در نفس خود ضرب شود. ، ~ اَصَم عددی که وقتی جذر آن را بگیریم ، عددِ تقریبی بدست می آید نه کامل .

فرهنگ عمید

۱. شتر مادۀ چهارساله: چگونه جذری، جذری کجا ز پستانش / هنوز هیچ لبی بوی ناگرفته لبن (منجیک: شاعران بی دیوان: ۲۴۵ ).
۲. زر قلب و ناسره: کنند واجب جذری هم اندر آن ساعت / به هر شبی و سپارد به ناقد وزّان (عنصری: ۳۴۳ ).
یکی از مقسوم علیه های هر عدد که با ضرب آن در خودش، آن عدد به دست می آید، برای مثال جذر سه، عدد نُه است.
* جذر اصم: (ریاضی ) [قدیمی] عددی که جذر صحیح نداشته نباشد و کسری در آن باشد، مثل عدد دَه که اگر آن را مجذور فرض کنیم جذر آن عدد صحیح نیست و کسر دارد، و جذر آن تقریبی است نه تحقیقی.
* جذر مُنطِق (گویا ): (ریاضی ) عددی که آن را جذر سالم باشد، عددی که وقتی آن را در خودش ضرب کنند عدد سالم حاصل شود، مثل ۳ که وقتی در خودش ضرب شود ۹ حاصل می شود، یا عدد ۴ که مجذور آن عدد ۱۶ است.

دانشنامه عمومی

جذر (کرمانشاه). جزر ( به کُردی:گه زه ر ) یک روستا در ایران است که در شهرستان کرمانشاه در استان کرمانشاه ایران واقع شده است. [ ۱] جزر ۱۹۶ نفر جمعیت دارد.
عکس جذر (کرمانشاه)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

جَذْر (square root)
جَذْر
جَذْر
جَذْر
(یا: ریشۀ دوم) در ریاضیات، عددی که وقتی به توان دو برسد، یعنی در خودش ضرب شود، برابر با عدد مفروض گردد: مثلاً ریشۀ دوم ۲۵ برابر۵± است، زیرا ۲۵=۵×۵ و ۲۵=(۵-)×(۵-). ریشۀ دوم مثبت هر عدد a را با۲/۱ نمایش می دهند. بنابراین، دو ریشۀ ۲۵ عبارت اند از (فرمول ۱).فرمول ۱:
ریشۀ دوم را با استفاده از نمای (فرمول ۲)هم نشان می دهند. ریشۀ دوم اعداد منفی، یا اعداد کوچک تر از صفر، عدد حقیقی۱ نیست.
فرمول ۲:
ریشه های دوم این اعداد به صورت عدد مختلط۲ است که در آن، ریشۀ دوم ۱- را با علامت i نشان می دهند(i۲ = -۱). بنابراین، ریشۀ دوم ۴- برابر است با (فرمول ۳).
فرمول ۳: real numbercomplex number

مترادف ها

square root (اسم)
جذر، ریشه توان دوم، ریشه دوم

square (صفت)
گوشه دار، منصف، حسابی، منظم، برابر، چهار گوش، مربع، راست حسینی، جذر، چارگوش

پیشنهاد کاربران

جذر:۱ - ( root ) : برابر پهلوی این واژه: ( Rēṣ̌ag ) : رِیشَگ، توشتار این واژه با گپ گروه اوستا: ( 𐬭𐬉𐬴𐬀𐬔. ) .
جذر:۲ - ( Ebb ) : اندر پهلوی: ( ōgār ) : اُوگار: نوشتار اوستایی آن: ( 𐬋𐬔𐬁𐬭. ) : فروکش آب.
...
[مشاهده متن کامل]

آماج این گونه نویسشن با گپ گروه اوستایی آن است، شاید انگیختاری باشد که در آینده کسان فراوان تری از دبیره ی نیاکان ایران ویچی خودمان ( Pačēn ) = ( copy ) :پَچِین برداری کنیم زیرا از دیدگاه من و فراوان کسان دیگر این گپ گروه بُوَندَگ ترین
گپ گروه می باشد.

? What is the square root of 1000
جذر ۱۰۰۰ چند میشود؟
جزر یک علامت یا اصطلاح ریاضی است که خیلی پر کاربرد است و علامت آن رادیکال است که در سینوس و کسینوس هم وجود دارد و بسیار بسیار مهم است
جذر یعنی ریشه.
در ریاضیات، جذر همان رادیکال ( کلمه فرانسوی ) است و به معنای ریشه و اساس عدد مثلا ریشه دومِ چهار، عدد دو است.
در ادبیات، جذرِ کلمه یعنی ریشه ی کلمه، ماده ی کلمه، بن آن مثلا:
رَأَّیْتُمُوه : کلمة أصلها الفعل ( رَأَّى ) وجذره ( رءی )
به عددی که اگر در خودش ضرب شود حاصل مربع میشود .
جذاب پایه ۲� است .
�. . پایه ، جذر نامیده میشود
یعنی یک عدد را در خودش ضرب کنیم
مثال:۴=۲�۲
بُن، ریشه، خُردیاب
ریشه دوم

بپرس