جذاذ
لغت نامه دهخدا
جذاذ. [ ج َ ] ( ع اِ ) افزونی چیزی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). یقال : جذاذه و جذاذته علیه کذا؛ اَی زیادته. ( از اقرب الموارد ). جَذاذَة. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || پاره. ( دهار ).
جذاذ. [ ج ُ ] ( ع اِ ) سنگریزه های زر. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). جُذاذَة یکی آن. ( منتهی الارب ). || ( ص ) پاره پاره. ( ترجمان القرآن عادل ) : فجعلهم جذاذاً الا کبیراً لهم لعلهم الیه یرجعون. ( قرآن 21 / 58 ).
فرهنگ معین
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید