لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. کشیدن جدول، رسم کردن جدول بر کاغذ.
۳. [قدیمی] نهرسازی در کنارۀ خیابان ها.
مترادف ها
حساب، صورت حساب، باریکه، برگ، هزینه، شمارش، جدول بندی
تسطیح، جدول بندی، تنظیم به صورت جدول
جدول بندی، جدول بند
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید