تسقی مَذانب قد طالت ْ عصیفتُها
جدورها من أتی المأمطموم.
لحیانی ( از لسان العرب ).
|| سزاوار. ( مهذب الاسماء، نسخه خطی ). || زمین گود. مغاک. ( یادداشت مؤلف ).جدور. [ ج َ ] ( ع ص ، اِ ) زمین گود. زمین پست.
جدور. [ ] ( عبری ، اِ ) یا جادر در عبری به معنی برج است. ( صحیفه یوشع 15:58 ). ( از قاموس کتاب مقدس ).
جدور. [ ] ( اِخ ) نام دهی است که در میانه ٔبیت لحم و حبرون واقع است. ( از قاموس کتاب مقدس ).
جدور. [ ] ( اِخ ) شهری است از شهرهای بن یامین. ( اول تواریخ ایام 12:7 ) که همان جادراست که در صحیفه یوشع 12:13 مذکور است. ( از قاموس کتاب مقدس ).
جدور. [ ] ( اِخ ) اسم موضعی است در یهودا و سعیر. ( اول تواریخ ایام 4:39 ). ( از قاموس کتاب مقدس ).
جدور. [ ] ( اِخ ) اسم دو شخص است از [ نواده ] یهودا. ( اول تواریخ ایام 4:4 و 18 ). ( از قاموس کتاب مقدس ).
جدور. [ ] ( اِخ ) نام بن یامنسی که از ذریه شاول بود. ( اول تواریخ ایام 8:31 و 9:37 ). ( از قاموس کتاب مقدس ).