جدس

لغت نامه دهخدا

جدس. [ ج َ دَ ] ( اِخ ) بگفته صاغانی از اعلام است. ( از تاج العروس ).

جدس. [ ج َ دَ ] ( اِخ ) بطنی است از قبیله لخم یا آن تصحیف است و صواب به حای مهمله است. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). بطنی است از لخم و او جدس بن اریش بن اراش سکونی است ، یا آن مصحف است و صواب آن به حای مهمله است. و امیر آن را با جیم آورده و همان صواب است و با حاء مهمله قوم دیگری باشند که در جای خود بیاید. ( از تاج العروس ). جدسی منصوب به آن است. ( لباب الانساب ). رجوع به جدسی شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس