جدانک

لغت نامه دهخدا

جدانک. [ ج ِ ن َ ] ( اِ ) به معنی جدارک است که بازی کوزه گردانک باشد و بفتح اول هم گفته اند. ( برهان ) ( آنندراج ). نام بازیی که کوزه گردان نیز نامندش. ( شرفنامه منیری ). قسمی از بازی و لعب. ( ناظم الاطباء ).

جدانک. [ ج ُ ن َ ] ( اِ ) جعل. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

جعل

پیشنهاد کاربران

بپرس