جدال کردن

لغت نامه دهخدا

جدال کردن. [ ج ِک َ دَ ] ( مص مرکب ) بحث. مناظره. گفتگو :
ای حجت بقعه خراسان
با دیو مکن جدال چندین.
ناصرخسرو.

فرهنگ فارسی

بحث مناظره گفتگو

مترادف ها

dispute (فعل)
انکار کردن، مشاجره کردن، سر و کله زدن، مباحثه کردن، جدال کردن

فارسی به عربی

نزاع

پیشنهاد کاربران

کشمکش کردن
ستیزه کردن
ناسازگار ی کردن
بگومگو کردن

بپرس