جدال

/jedAl/

مترادف جدال: آرزم، بحث، پرخاش جویی، پیکار، جر، جنگ، حرب، خصومت، رزم، زدوخورد، ستیز، ستیزه، عناد، کشمکش، گیرودار، مجادله، مخاصمه، مرافعه، مشاجره، معرکه، مقاتله، منازعه، مناقشه، نبرد، نزاع، نقار

برابر پارسی: زد و خورد، نبرد، کارزار، رزم، کشمکش

معنی انگلیسی:
dispute, debated, quarrel, disagreement, debate

لغت نامه دهخدا

جدال. [ ج ِ ] ( ع مص ) خصومت کردن باکسی. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ). سخت خصومت کردن. ( از اقرب الموارد ). با کسی واکاویدن بخصومت. ( تاج المصادر بیهقی ). پیکار. نبرد. رزم. جنگ. نزاع. مناقشه و خصومت. ( ناظم الاطباء ). جنگ و خصومت کردن. ( غیاث اللغات ). سختی در مخاصمت. گفتگو بر سبیل منازعت و مغالبت. خصام. داوری. جدل. مجادله. در عربی مرادف قتال است که از کشش و کوشش با کسی کاویدن بدشمنی و دشمنی کردن باشد. ( برهان ) :
کنون که نام کنه بر دلم بتپید
چنان کجادل بددل تپد بروز جدال.
آغاجی ( لغتنامه اسدی ص 116 ).
|| گفتگو. بحث. خلاف ، چنانکه در عقیده تاریخی یا علمی. ( یادداشت مؤلف ). در اصطلاح عبارت است از نزاعی که به اظهار مذاهب و تبیین آنها مربوط باشد. ( از تعریفات جرجانی ) : الحج اشهر معلومات فمن فرض فیهن الحج فلا رفث و لا فسوق و لا جدال فی الحج. ( قرآن 197/2 ). و جادلهم بالتی هی احسن. ( قرآن 125/16 ). قالوا یا نوح قد جادلتنا فاکثرت َ جدالنا فأتِنا بما تعِدنا اِن کنت من الصادقین. ( قرآن 32/11 ). || در اصطلاح فقهی ، یکی از اعمالی که بر شخص محرم ممنوع است و آن گفتن «لا واﷲ و بلی واﷲ» باشد. ( شرایع الاسلام باب الحج ). صاحب مسالک آرد: این تفسیری است که حضرت صادق و کاظم ( ع ) درباره جدال کرده اند و صاحب شرائع هم آن را اختیار کرده است. ( حاشیه شرایع،باب حج ). بیستم از محرمات احرام ، جدال است و مراد به آنچه فرموده اند گفتن «لا واﷲ وبلی واﷲ است ». و ظاهراین است که جدال ، مجادله و معارضه و گفتگوئیست در امری که یکی اثبات و دیگری نفی کند، پس در مقام نفی مطلبی که طرف اثبات کند قسم یاد کند و بگوید: «لا واﷲ». یا در مقام اثبات مطلبی که طرف نفی نماید قسم یاد کند و بگوید «بلی واﷲ». ( از مناسک فیض قمی ) :
از پس آن کس که تو خواهی برو
نیست مرا با تو جدال و مقال.
ناصرخسرو.
... در هم افتادیم و داد فسق و جدال بدادیم. ( گلستان ).
- بی جدال ؛ بی گفتگو. بی بحث. بی مجادله :
اسب آزت سوی بدبختی برد
زین ز بخت بد فرو نه بیجدال.
ناصرخسرو.
- جنگ و جدال ؛ زد و خورد. کشمکش.

جدال. [ ج َ ] ( اِ ) به لغت اهل مغرب غوره خرما را گویند، یعنی خرمای سبز و نارس. ( برهان ). غوره های خرما. ( آنندراج ). خاره خرما. ( مهذب الاسماء ). در لغت نجد غوره خرما که سبز و مدورشده و نرسیده باشد. ( از اقرب الموارد ) : بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

خصومت کردن، پیکارکردن، ستیزه کردن، جنگ وکشمکش
۱-( مصدر ) پیکار جستن نبرد کردن . ۲- داوری جستن ستیزیدن . ۳- ( اسم ) پیکارجویی خصومت کشمکش . ۴- پرخاش جویی . ۵- ( اسم ) جنگ ستیز نبرد.
شهری است بموصل قریه بزرگ معموری است که بر تل بلندی در دو منزلی موصل قرار دارد . مرد آنجا نصرانی اند و در سر راه کاروانها است و کاروانسرای آبادی در نزدیکی آن وجود دارد و من آن را بارها دیده ام .

فرهنگ معین

(جِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) نبرد کردن . ۲ - (اِمص . ) دشمن . ۳ - (اِ. ) جنگ ، ستیز.

فرهنگ عمید

۱. جنگ، ستیز: بی خیل و بی سپاه شکستی سپاه ها / بی جنگ و بی جدال گُشادی حصارها (لامعی: ۶ ).
۲. پیکار، رقابت: جدال بر سر قهرمانی.
۳. کشمکش، جروبحث، بگومگو.

واژه نامه بختیاریکا

اکا مکا؛ مکاوری؛ پیر و گِر

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] درگیریهای لفظی و قسم خوردن را جِدال می گویند و از جدال به معنای اول در باب صوم و اعتکاف و در معنای دوم در باب حج سخن رفته است.
جدال دارای دو معنا می باشد. یکی به معنای درگیری در مقام گفت وگو ( مِراء) و دیگری گفتن «بَلیٰ واللّٰه» یا «لا وَاللّٰه» برای اثبات یا نفی مطلبی.
جدال دارای ثواب و گناه
جدال یا به قصد احقاق حق و ردّ باطل انجام می گیرد، یا به قصد اظهار فضل و چیرگی بر طرف مقابل. قسم اوّل، پسندیده، بلکه از برترین طاعات است ، ولی نوع دوم حرام است.
تقسیم جدال به لحاظ حکم تکلیفی
برخی، جدال را به لحاظ حکم تکلیفی به پنج قسم تقسیم کرده اند:۱. جدال واجب، و آن جدالی است که به قصد احقاق حق و از بین بردن باطل صورت می گیرد و دفع منکر و اقامه واجب متوقف بر آن است.۲. جدال مستحب، که به قصد یاد شده در جدال واجب انجام می شود و برپایی عمل مستحب و جلوگیری مکروه منوط به آن است.۳. جدال مباح، که با غرض اظهار حق- بدون آنکه برای جدال کننده یا دیگری نفعی دینی متصور باشد و توأم با رفتار قبیح نیز نباشد- انجام می گیرد، مانند نقد سخن کسی به جهت غلط ادا کردن آن از نظر ادبی.۴. جدال مکروه، که همچون جدال مباح، فاقد نفعی دینی است؛ لیکن احتمال می رود بحث به ارتکاب رفتاری قبیح کشیده شود.۵. جدال حرام، که با غرض به زانو درآوردن طرف و رسوا کردن او و اظهار چیرگی و مانند آن انجام می گیرد، یا آنکه مستلزم ترک واجبی می گردد؛ بلکه هر بگو مگویی که فاقد غرض صحیح و اظهار حق می باشد.
جدال و اعتکاف
...

[ویکی الکتاب] معنی جِدَالَ: مجادله کردن(مجادله در اصل به معنای اصرار در بحث و پافشاری کردن در یک مساله برای غالب شدن در رأی است )
معنی خَصِیمٌ: دشمن همیشگی (صفت مشبه از خصومت است که آن هم به معنی جدال است )-دشمنی که بر خصومت و جدال اصرار میورزد - کسی که از دعوی مدعی و یا هر چیزی که در حکم دعوی است دفاع میکند (درجمله "لَا تَکُن لِّلْخَائِنِینَ خَصِیماً "رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را نه...
معنی یُمَارُونَ: با پا فشاری بحث و مجادله می کنند(از مریة که معنایش به پستان ماده شتر جهت دوشیدن شیر دست کشیدن است و جدال را از این روممارات خواندهاند که شخص مجادله کننده با کلام خود میخواهد همه حرفهای طرف خود را از او بدوشد و رد کند . کلمه یمارون مضارع از مصدر مما...
معنی لَا تُمَارِ: بحث و مجادله نکن(از مریة که معنایش به پستان ماده شتر جهت دوشیدن شیر دست کشیدن است و جدال را از این روممارات خواندهاند که شخص مجادله کننده با کلام خود میخواهد همه حرفهای طرف خود را از او بدوشد و رد کند )
معنی مِرَاءً: بحث و مجادله (کلمه مریة به معنای تردد در چیزی است ، و شک از مریه عمومیتر است . امتراء و ممارات به معنای محاجه (دلیل آوردن)در آن امری است که مورد تردید باشد . اصل کلمه مریة از اصطلاح مریت الناقة گرفته شده که معنایش به پستان ماده شتر جهت دوشیدن شیر دس...
معنی أَثْخَنتُمُوهُمْ: بسیار آنها را کشتید- برآنها غلبه کردید - آنان را از قدرت و توان انداختید (کلمه اثخان به معنای بسیار کشتن ، و غلبه و قهر بر دشمن است . کلمه ثِخَن به معنی غلظت و بی رحمی است و اثخان کسی به معنی بازداشتن و مانع حرکت وجنبش او شدن است مثلاً با کشتن او . د...
معنی یُثْخِنَ: تا آرامش و قرار گیرد - تا استحکام یابد (از کلمه ثِخَن به معنی غلظت و بی رحمی است و اثخان کسی به معنی بازداشتن و مانع حرکت وجنبش او شدن است مثلاً با کشتن او .در عبارت "مَا کَانَ لِنَبِیٍّ أَن یَکُونَ لَهُ أَسْرَیٰ حَتَّیٰ یُثْخِنَ فِی ﭐلْأَرْضِ " منظو...
ریشه کلمه:
جدل (۲۹ بار)

«جِدالَ» از مادّه «جَدَلَ» به معنای گفتگوی توأم با نزاع است; و در اصل، به معنای محکم پیچیدن طناب است و از آنجا که طرفین گفتگوی آمیخته با نزاع، به یکدیگر می پیچند و هر کدام می خواهد سخن خود را به کرسی بنشاند، این واژه در آن به کار رفته است و با این که «جدال»، «مراء» و «حِجاج» (بر وزن لجاج) در معنا، شبیه یکدیگرند، ولی «جدال» برای باز گرداندن طرف از عقیده خود به کار می رود. دانشمندان اسلامی برای این کلمه معانی متفاوتی گفته اند و به گفته مرحوم «علامه مجلسی»، در «بحار الانوار»، «جدال» بیشتر در مسائل علمی به کار می رود. و نیز گاهی گفته شده که در «جدال»، هدف، تحقیر و عاجز کردن طرف مقابل است و نیز به حملات ابتدایی و گاه گفته اند که «جدال» در مسائل علمی است و گاه گفته اند: «جدال» اعم از جنبه دفاعی و تهاجمی در مقابل خصم است.
جدال. منازعه، مخاصه. در حج، جماع و فسوق و منازعه نیست در نزد شیعه مراد از رفث، مقاربت و از فسوق دروغ و از جدال قسم خوردن است (مجمع). طبرسی در ذیل آیه 32 هود فرموده: جدال و مجادله به معنی مقابله با خصم است که او را از رأی خود منصرف کند و آن از جدل به معنی تابیدن شدید است و مطلوب از جدال آنست که طرف از رأی خود بر گردد. به هر حال، این کلمه در مجادله حق و مجادله باطل و در مجادله به معنی دفاع در قرآن کریم به کار رفته است و همه در اصل معنی یکی است و فرق با مصادیق است از کسانی که به خود خیانت می‏کنند دفاع مکن از آنها در پیش خدا روز قیامت کدام کس دفاع می‏کند؟ . جدل: بر وزن فرس به معنی شدت خصومت است صحاح آن را اسم مصدر گفته است نا گفته نماند اکثر استعمال این صیغه در قرآن در منازعه و مخاصمه ناحق است .

[ویکی حج] جدال از محرمات احرام در فقه امامی، به معنای سوگند خوردن با گفتن: «لا و اللَّه» و «بلی واللَّه» است. به گفته شماری از فقیهان امامی، وجه اطلاق جدال بر این گونه سوگند آن است که در بسیاری از موارد، سوگند خوردن همراه با ستیز و دشمنی است.
از جمله حکمت های نهی از جدال در حج، بر پایه منابع فقهی و تفسیری، چنین است: تقوا ، پرهیز از دروغ و لغو و پیشگیری از راه یافتن شبهه به قلب.
به باور مشهور فقیهان امامی، به پشتوانه احادیث برای جدال صادق (سوگند راست خوردن) در بار اول و دوم کفاره واجب نمی شود و تنها استغفار لازم است. در بار سوم، قربانی کردن یک گوسفند به عنوان کفاره واجب است.

[ویکی فقه] جدال (سیره نبوی). رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم)، مجادله و ستیزه جویی را از اوصاف زشت و ناپسند یک مسلمان برشمردند و همواره مسلمانان را از پرداختن به آن برحذر داشته، از آن نهی می فرمودند.
مجادله واژه ای است، عربی از ماده «جدل» این لغت در کتب لغت به معنای درگیری و خصومت و سرشاخ شدن با یکدیگر با انواع فنون آمده است.
ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۱، ص۱۰۴-۱۰۵، بیروت، دارصادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) از مجادله پرهیز داشت، به طوری که روایت شده، ایشان خود را از سه چیز به شدت دورنگه می داشت: «جدال و کشمکش، پرحرفی و ذکر مطالب بی فایده.»
شیخ صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۲۸۴، قم، جهان، ۱۳۷۸.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) جدال را اگر چه شخص محق نیز باشد فاقد خیر برشمرده ترک آن را از نشانه های تواضع دانستند،
شیخ صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، ص۳۸۱، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۱ش.
...

[ویکی فقه] جدال (فقه). درگیریهای لفظی و قسم خوردن را جِدال می گویند و از جدال به معنای اول در باب صوم و اعتکاف و در معنای دوم در باب حج سخن رفته است.
جدال دارای دو معنا می باشد. یکی به معنای درگیرى در مقام گفت وگو ( مِراء) و دیگری گفتن «بَلىٰ واللّٰه» یا «لا وَاللّٰه» براى اثبات یا نفی مطلبى.
جدال دارای ثواب و گناه
جدال یا به قصد احقاق حق و ردّ باطل انجام مى گیرد، یا به قصد اظهار فضل و چیرگى بر طرف مقابل. قسم اوّل، پسندیده، بلکه از برترین طاعات است
جواهرالکلام، ج۱۷، ص۲۰۳.
برخى، جدال را به لحاظ حکم تکلیفی به پنج قسم تقسیم کرده اند:۱. جدال واجب، و آن جدالى است که به قصد احقاق حق و از بین بردن باطل صورت مى گیرد و دفع منکر و اقامه واجب متوقف بر آن است.۲. جدال مستحب، که به قصد یاد شده در جدال واجب انجام مى شود و برپایى عمل مستحب و جلوگیرى مکروه منوط به آن است.۳. جدال مباح، که با غرض اظهار حق- بدون آنکه براى جدال کننده یا دیگرى نفعى دینى متصور باشد و توأم با رفتار قبیح نیز نباشد- انجام مى گیرد، مانند نقد سخن کسى به جهت غلط ادا کردن آن از نظر ادبى.۴. جدال مکروه، که همچون جدال مباح، فاقد نفعى دینى است؛ لیکن احتمال مى رود بحث به ارتکاب رفتارى قبیح کشیده شود.۵. جدال حرام، که با غرض به زانو درآوردن طرف و رسوا کردن او و اظهار چیرگى و مانند آن انجام مى گیرد، یا آنکه مستلزم ترک واجبى مى گردد؛ بلکه هر بگو مگویى که فاقد غرض صحیح و اظهار حق مى باشد.
مجمع الفائدة، ج۵، ص۳۹۵.
...

[ویکی فقه] جدال (قرآن). جدال، درگیریهای لفظی و قسم خوردن توام با نزاع و غلبه جستن یک طرف بر دیگری است به قصد منصرف کردن وی از رای و نظرش.
جدال، گفتگویی توام با نزاع و غلبه جستن یک طرف بر دیگری است به قصد منصرف کردن وی از رای و نظرش. در این مدخل از واژه «جدل»، «خصم»، «مراء» و مشتقات آنها استفاده شده است.
تعریف جدال
جدال دارای دو معنا می باشد. یکی به معنای درگیری در مقام گفت وگو ( مِراء) و دیگری گفتن «بَلیٰ واللّٰه» یا «لا وَاللّٰه» برای اثبات یا نفی مطلبی.
جدال دارای ثواب و گناه
جدال یا به قصد احقاق حق و ردّ باطل انجام می گیرد، یا به قصد اظهار فضل و چیرگی بر طرف مقابل. قسم اوّل، پسندیده، بلکه از برترین طاعات است ، ولی نوع دوم حرام است.
عناوین مرتبط
...

جدول کلمات

کشمکش ، جنگ ، ستیز ، مرا

مترادف ها

battle (اسم)
نبرد، پیکار، نزاع، جنگ، مبارزه، مصاف، جدال، رزم، محاربه، زد و خورد

controversy (اسم)
ستیزه، بهی، مباحثه، مشاجره، جدال، هم ستیزی

فارسی به عربی

معرکة

پیشنهاد کاربران

کشمکش
واکاوی کردن
ستیز
انجر و منجر. [ اَ ج َ رُ م َ ج َ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) از اتباع در تداول عامه ، کشاکش . کش مکش . ( یادداشت مؤلف ) .
جدال برای باز گرداندن طرف از عقیده خود به کار می رود اما حجاج برای دعوت او به یک عقیده و استدلال بر آن .
مرا . . .
کشمکش

بپرس