جداری


معنی انگلیسی:
parietal

لغت نامه دهخدا

جداری. [ ج ِ ] ( اِخ ) احمدبن سیدی بن الحسن بن بحر جداری بغدادی ، مکنی به ابوبکر. محدث است. در تاریخ بغداد ذکر او رفته است و ابن رزقویه از او روایت کند. ( از معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

احمد بن سیدی بن الحسن بن بحر جداری بغدادی مکنی به ابوبکر محدث است .

فرهنگستان زبان و ادب

{parietal} [زیست شناسی- علوم گیاهی] ویژگی تَمَکنی که در آن جفت ها بر روی دیوارۀ داخلی یا قسمت های تورفتۀ یک تخمدان مرکب تک حجره ای قرار دارند

مترادف ها

zonal (صفت)
غشایی، جداری، ناحیه ای، منطقه ای

zonary (صفت)
غشایی، مداری، جداری، ناحیه ای، منطقه ای

parietal (صفت)
دیواری، جداری

پیشنهاد کاربران

در پارسی میانه واژه ی جداری بمعنای 'تعمیر' بکار می رفته است و فعل 'جداری کردن' بمعنای 'تعمیر کردن' کاربرد داشته. به گمان من، این واژه درخور احیا کردن است و می توان ان را به عنوان مترادف 'تعمیر' و فعل 'جداری کردن' را به عنوان هم معنای 'تعمیر کردن' بکار برد.
...
[مشاهده متن کامل]

منبع: A Concise Pahlavi Dictionary by D. N Mackenzie

بپرس