( جدارة ) جدارة. [ ج َ رَ ] ( ع مص ) سزاوار گردیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). شایسته بودن شخص به چیزی. ( از قطرالمحیط ). به چیزی یا برای چیزی شایسته بودن. ( از اقرب الموارد ). || نمودارشدن سرهای گیاه مانند جدری. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). برآمدن سرهای گیاه چنانکه گویی آبله است. ( از قطر المحیط ) ( از اقرب الموارد ). || برآمدن بردرخت مانند نخود. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).جدارة. [ ج ِ رَ ] ( اِخ ) وادیی است به حجازو در آن قریه ها است. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).