جدا نویسی

پیشنهاد کاربران

جدانویسی کاری ناروا، نادرست و حتا زشت است. هیچ شَوَند گواهمندی نداریم که به عنوان نمونه: وزارتخانه را وزارت خانه بنویسیم! از آن بدتر و باز هم به عنوان نمونه، کاربرد �زنده گی� بجای �زندگی� است. چنین کاری، چنانچه در سروده، آن هم تنها به شَوَند درست درآمدن وزن و یا قافیه، روا و درست است، در نثر پارسی کاری بس نابجا و زننده است. گسترش کاربرد چنین شیوه ای، کار را به آنجا خواهد کشاند که به عنوان نمونه: بجای �مُژه� بنویسیم: �مویچه� یا از آن بدتر �موی چه�!
...
[مشاهده متن کامل]

******
یکی از کاریاهای برجسته ی هر رسانه ی پارسی زبان، پاسداری از زبان کهن و زیبای پارسی است . . .
راه و رسم بسیار ناروا و نادرستی از چند سال پیش به این سو، نخست در ایران و از آن میان، یکی دو چپ نمای نادان و نانخور رژیم تبهکار که گویا زمانی تنه شان به تنه ی زنده یاد احمد شاملو خورده و به پندار خود، راه وی را پی می گیرند و سپس در میان ایرانیان و ایرانی تباران بیرون کشور، گام بگام جا افتاده و در رسانه های پارسی زبان امپریالیستی بویژه �بی بی سی� نیز دانسته و آگاهانه پی گرفته می شود؛ راه و رسمی که به تکه تکه نمودن و از ریخت انداختن هرچه بیش تر زبان پارسی کمک می کند. یکی از نمونه های چنین راه و رسم ناروایی، جدا نویسی واژه های �آمیخته واژه�هاست که تنها در موردهایی که آن آمیخته واژه ها، دراز یا نازیبا می شوند، جدانویسی آن کاری درخور است؛ گرچه، بهتر است واژه های جداشده از یکدیگر را درون � � بکار بریم. در سایر موردها که بخش بزرگ تری از اینگونه واژه ها را دربرمی گیرد، جدانویسی کاری ناروا، نادرست و حتا زشت است. هیچ شَوَند گواهمندی نداریم که به عنوان نمونه: وزارتخانه را وزارت خانه بنویسیم! از آن بدتر و باز هم به عنوان نمونه، کاربرد �زنده گی� بجای �زندگی� است. چنین کاری، چنانچه در سروده، آن هم تنها به شَوَند درست درآمدن وزن و یا قافیه، روا و درست است، در نثر پارسی کاری بس نابجا و زننده است. گسترش کاربرد چنین شیوه ای، کار را به آنجا خواهد کشاند که به عنوان نمونه: بجای �مُژه� بنویسیم: �مویچه� یا از آن بدتر �موی چه�!
به پندار من، یکی از کاریاهای برجسته ی هر رسانه ی پارسی زبان، افزون بر جستارهای ویژه ی رسانه ی خود، پاسداری از زبان کهن و زیبای پارسی است که با همه ی آسیب دیدگی های واژگانی آن بویژه از زبان عربیِ بیابانگردان عربستان و نوادگان کنونی شان، همچنان زبانی نیرومند و نرمش پذیر در بنیاد خویش، حتا نیرومندتر از زبان لاتین است که این یک، هستی خود را در کالبد زبان های اروپایی ریخته و خود به عنوان زبان توده ی مردم از میان رفته یا باریک تر بگویم: هیچگاه بکار نرفته است.
زبان پارسی کنونی یا همانا �زبان دَری� ( بگمان بسیار، کوتاه شده ی درباری! ) که از شاخه ی زبان های ایرانی خاوری است با آنکه، زبانی زنگار گرفته در گذر زمان است و به شَوَند سست شدن های پی در پی بنیان های اقتصادی ـ اجتماعی بویژه در شکست های تاریخی کوچک و بزرگ ایران بزرگ از عرب ها، تاتارها و ترک های آسیای میانی، ساختار واژگانی آن نیز تا اندازه ای شکسته شده، هنوز زبانی زنده است و بگمان من، زنده نیز خواهد ماند. بهترین گواه �سخت جانی� این زبان نیرومند و نرمش پذیر که در سنجش با حتا زبان های اروپایی همشاخه با خود، چون رودخانه ای زاینده در برابر زبان هایی با بسیاری ویژگی های سنگواره ای و سخت کالبد یافته است، برجای مانده های همچنان سبز آن، پیرامون ایران و افغانستان کنونی است. ما بخش ناچیزی از نیرو و توان زبان پارسی را بکار می گیریم.
ب. الف. بزرگمهر ۲۴ آذر ماه ۱۳۹۵
https://www. behzadbozorgmehr. com/2016/12/blog - post_94. html
برگرفته از پی نوشت نوشتار �وزارت امنیت درونی�، نام رُک و پوست کنده تری است! ب. الف. بزرگمهر ۲۴ آذر ماه ۱۳۹۵
https://www. behzadbozorgmehr. com/2016/12/blog - post_45. html

بپرس