جدا سوختن. [ ج ُ ت َ ]( مص مرکب ) سوا سوختن. دور از هم سوختن : روزی که دل ز جان شود و جان ز تن جداهر یک جدا ز عشق تو سوزند و من جدا.فغانی شیرازی ( از ارمغان آصفی ).