جخب

لغت نامه دهخدا

جخب. [ ج َ ] ( ع ص ) لاغر میان کاواک. ( منتهی الارب ). مَنهوک. اَجوَف. ( قطر المحیط ) ( ذیل اقرب الموارد ).

جخب. [ ج ِخ َب ب ] ( ع ص ، اِ ) شتر کلان. ( منتهی الارب ) ( ذیل اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ). || مهتر. ( منتهی الارب ). صندید.( قطر المحیط ) ( ذیل اقرب الموارد ). || ضعیف. ( منتهی الارب ) ( قطر المحیط ) ( ذیل اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

شتر کلان یا مهتر یا ضعیف

پیشنهاد کاربران

بپرس