جحرب

لغت نامه دهخدا

جحرب. [ ج ُ رَ ] ( ع ص ) جَحرَب. کوتاه ستبر. ( ناظم الاطباء ).

جحرب. [ ج َ رَ ] ( ع ص ) کوتاه سطبر: فرس جحرب ؛ اسب بزرگ خلقت. ( منتهی الارب )( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). جُحرَب. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

کوتاه سطبر

پیشنهاد کاربران

بپرس