جج

لغت نامه دهخدا

جج. [ ج َ ] ( علامت اختصاری ) در این لغت نامه رمز است جمعالجمع را.

جج. [ ج َ ] ( اِ ) بلغت تنکابن مامیران است. ( فهرست مخزن الادویه ).

جج. [ ج َج ج ] ( اِخ ) لقب منصوربن نافع بخاری محدث است. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

لقب منصور بن نافع بخاری محدث است

گویش مازنی

/joj/

پیشنهاد کاربران

جمع شدن پارچه یا پلاستیک در اثر سوختن
خق
جج . . . ب زبان سیستانی 💜معادل پارسی جوجه تیغی
جج یعنی جوین=جوین
یعنی اگه تو کانالم جوین بدی منم جوین میدم

بپرس