جثو

لغت نامه دهخدا

جثو. [ ج ُ ث ُوو ] ( ع مص ) بزانو نشستن. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). بزانو درآمدن. ( ترجمان علامه جرجانی ). بر زانو درنشستن.( تاج المصادر بیهقی ). || ایستاده شدن بر سر انگشتان. ( از منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). استاده شدن بر سر انگشتان. ( آنندراج ): انا اول من یجثو للخصومة بین یدی اﷲ یوم القیامة. ( از اقرب الموارد ). || فراهم آوردن شتران را. ( از منتهی الارب ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۳(بار)

پیشنهاد کاربران

بپرس