جبهه سای. [ ج َ هََ / هَِ ] ( نف مرکب ) آنکه پیشانی به خاک مالد. کنایه از متواضع. فروتن. فرمانبردار. و شاید کنایه از نمازگزار هم باشد. صاحب آنندراج در ذیل این لغت آرد: سجده گر : بدولت خاکساران میرسند از این مکان دانش ! وزین درگاه سر بر چرخ ساید جبهه سایان را.