جبه خانه

لغت نامه دهخدا

جبه خانه. [ ج ُب ْ ب َ / ب ِ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) اسلحه خانه. قورخانه. مخزن لشکر. ( ناظم الاطباء ). در فارسی به معنی جای اسلحه و ابزار جنگ از جبه عربی به معنی زره و سنان مأخوذ است. زرادخانه. قورخانه. و عامه آن را جباخانه گویند ( شکسته جیبه خانه ). جیبه خانه. آنجا که کیش سازند و توسعاً آنجا که هر نوع اسلحه کنند: بر سر آن کوه که نزدیک است بدیه سرفت قلعه ای بنا نهاد و جبه خانه گردانید و آثار آن الی یومنا هذا باقی است. ( تاریخ قم ص 61 ). و رجوع به جباخانه شود.

فرهنگ فارسی

اسلحه خانه

فرهنگ عمید

=جباخانه

دانشنامه عمومی

جبه خانه نام کتابی از هوشنگ گلشیری است که در سال ۱۳۶۲ منتشر شد. جبّه خانه مجموعه یک داستان بلند و سه داستان کوتاه است.
داستان، شبی را تا صبح روایت می کند که در خلال آن از یک سو با زن و شوهری آشنا می شویم که با آزار رساندن به خود و دیگری بیشتر به هم نزدیک می شوند و از سوی دیگر، پسر دانشجویی را می بینیم که به شوق گذران شبی خوش، به دام آنان می افتد. [ ۱]
عکس جبه خانه
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

جُبّه خانه
(یا: جِبِه خانه، جباخانه) اصطلاحی نظامی در قدیم، به معنای جای اسلحه و ابزار جنگ. در دورۀ صفویه به کارگاه های ساخت و نگهداری سلاح جباخانه می گفتند. جباخانه معادل ادارۀ تسلیحات ارتش و سازمان صنایع دفاعی کنونی است. بزرگ ترین جباخانۀ دورۀ صفویه در قلعه ای کهن واقع در جوارِ بارۀ شمال شرقی اصفهان بود و در آن چلنگران، پیکانگران، باروت سازان، آتشبازان و کارگران عسگرخانه به کار تولید جنگ افزار اشتغال داشتند. رئیس جباخانه عنوان جابادارباشی داشت و از صاحب منصبان بزرگ قشون و از معتمدان پادشاه به شمار می رفت. بر جباخانه سرپرستی با عنوان مُشرف نظارت داشت که منصبی مهم و معتبر بود و همۀ وجوه تحویلی قورخانه با اجازه و اطلاع او به مصرف می رسید. تحویل داران نیز در ولایات مختلف از جانب جبادارباشی تعیین می شدند و در برابر او مسئول بودند. جباخانه در زمان نادرشاه افشار نیز با همین عنوان وجود داشت. در عهد قاجار و اوایل دورۀ پهلوی، به جای جبه خانه اصطلاح قورخانه رایج شد.

جدول کلمات

اسلحه خانه

پیشنهاد کاربران

منظور از کلاه، کلاهخود است و جبه خانه نیز محل ساخت ونگهداری ادوات و لوازمات نبرد و دفاع. کارخانه و آرشیو نظامی.
جُبّه خانه
( یا: جِبِه خانه، جباخانه ) اصطلاحی نظامی در قدیم، به معنای جای اسلحه و ابزار جنگ. در دورۀ صفویه به کارگاه های ساخت و نگهداری سلاح جباخانه می گفتند. جباخانه معادل ادارۀ تسلیحات ارتش و سازمان صنایع دفاعی کنونی است. رئیس جباخانه عنوان جابادارباشی داشت و از صاحب منصبان بزرگ قشون و از معتمدان پادشاه به شمار می رفت. بر جباخانه سرپرستی با عنوان مُشرف نظارت داشت که منصبی مهم و معتبر بود و همۀ وجوه تحویلی قورخانه با اجازه و اطلاع او به مصرف می رسید. تحویل داران نیز در ولایات مختلف از جانب جبادارباشی تعیین می شدند و در برابر او مسئول بودند. جباخانه در زمان نادرشاه افشار نیز با همین عنوان وجود داشت. در عهد قاجار و اوایل دورۀ پهلوی، به جای جبه خانه اصطلاح قورخانه رایج شد.
...
[مشاهده متن کامل]

در شعر زیر جبه خانه به معنی صندوق خانه استفاده شده :
عارفی سر برهنه با حق گفت کای خداوندگار لیل و نهار
یا کلاهی ز جبه خانه فرست یا سرم را ز ملک تن بردار
. . .
این کلاه تو لایق من نیست بر سر جبرییل خود بگذار
من این واژه جبه خانه را به معنی صندوق خانه هم دیده ام مثلا در شعر زیر :
عارفی سر برهنه با حق گفت کای خداوندگار لیل و نهار
یا کلاهی ز جبه خانه فرست یا سرم را ز ملک تن بردار
. . .
. . .
این کلاه تو لایق من نیست بر سر جبرییل خود بگذار

بپرس